حیاتانسان، مفهومکانونی اندیشه علامه جعفری بوده و تمرکز نظری آن پیرامون نظریه "حیاتمعقول" میباشد. وی هدف نهایی حیات انسان را تحقق ایننوع از حیات دانسته وحیات را به دو نوع طبیعی محض و معقول تقسیم بندی میکند. درحیات طبیعی محض، انسان فقط به ارضاء غرائز طبیعی خود پرداخته و ابعاد مثبت وجود انسان و استعدادهایش مغفول است. درحیاتمعقول، انسان از اصول و ارزشهای حیات آگاه بوده و برمبنای آن از اختیار خود بهرهبرداری نموده و در مسیر کمال قرار دارد. این نظریه در لایه معرفت شناختی، شناخت را ممکن و ضروری دانسته و منابع آنرا عقل ابزاری، شهودی و قدسی میداند. در حیاتمعقول عقلنظری و عقلعملی هردو در استخدام شخصیت روبه رشد کمال آدمی قرار میگیرند. در هستیشناسی، هستی مخلوق خداوند بوده و دارای حقیقت، هدفمند، قابل شناسایی و دارای دو بعدمادی و غیرمادی است. در حیات معقول، انساناز شریفترین موجودات هستی و دارای فطرتی پاک، کمالجو و مستعد کمال است، هدفمند، تغییرپذیر و برخوردار از حیاتطبیعی و ابدی است. در حیاتمعقول، نه فرد اصالت استقلالی دارد و نه اجتماع. علامه با یک نظر تلفیقی خاص، طرح موضوع اصالت فرد واجتماع را غیرمنطقی دانسته و معتقد است، مختصات هریک از فرد و اجتماع باید در ارتباط با همدیگر بررسی شود. فرهنگ در نگاه علامه دارای چهارنوع رسوبی، بیرنگ، پیرو و پیشرو میباشد. فرهنگ پیشرو عامل تکاپوی انسان به سوی هدف اعلای زندگی است. درنظر ایشان با پیریزی منطقی اقتصاد، حقوق، سیاست وقدرت جهانی، فرهنگجهانی واحد، قابل تحقق است. علامه، تمدن را برقراری نظم و هماهنگی در روابط افراد یک جامعه دانسته و آن را به تمدن انسان محور و قدرت محور تقیسم می کند. وی عدالت و عدالت خواهی را اساسی ترین ویژگی حیات آدمی میداند. از نظر علامه حقوق و قوانین معمولی که تنها به کشف روابط حیات طبیعی محض انسانها با یکدیگر و تنظیم آنها برای همزیستی محض قناعت مینماید، نمیتواند متضمن سعادت واقعی آدمی باشد. ایشان تحولاتی را که منجر به تحقق حیات معقول شود، ضروری جامعه می داند.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی