با استیلای فرهنگ مدرنیته بر جوامع غربی، فضای فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... این جوامع، به ناگاه دستخوش تغییرات بسیار گسترده ای گردید. جامعه خدا محور و آخرت گرا تبدیل به جامعه ای انسان محور و دنیاگرا گشت، وحی الهی که تا دیروز منبع شناخت و داوری معرفت بود، جای خود را به عقل بشری داد و حتی مفاهیم اخلاقی نیز از این تغییرات گسترده بی نصیب نماند و ضمن نسبی شدن مفاهیم اخلاقی، ملاک اخلاقی بودن یک رفتار، هماهنگی آن با احساسات انسانی و برآورده نمودن نیازهای دنیوی انسان گردید. در این میان واضح است که دیگر نمی توان انتظار داشت که جامعه مدرن زده از مطلوبیت زهد سخن به میان آورد، چرا که این رفتار اخلاقی در تضاد کامل با احساسات دنیاگرایانه این عصر محسوب می گردد. از سوی دیگر بر اثر تعاملات و تهاجمات فرهنگی، جوامع اسلامی با پدیده نوظهور مدرنیته رو به رو گردیدند که معیارهای اخلاق اسلامی را به چالش می کشاند. در این میان برای ایجاد، حفظ و تعالی جامعه توحیدی، ضرورت دارد تا اندیشوران جامعه اسلامی، ضمن نقد مبانی فرهنگ مدرنیته، به بررسی دقیق و همه جانبه مفاهیم اخلاقی همت گمارند و راهکارهای مناسبی، جهت اجرا و پیاده سازی این مفاهیم در جامعه ای که تحت تأثیر مدرنیته لباس نوی بر تن نموده است، پیشنهاد نمایند. این رساله به دنبال آن است تا ضمن بررسی مبانی فرهنگ مدرنیته، تضاد این مبانی با مبانی اندیشه اسلامی را مشخص سازد و آنگاه ضمن دفاع از مفهوم حقیقی زهد که یکی از نقاط حساس در نزاع این دو فرهنگ می باشد، با بیان تفسیر صحیح زهد که عدم دلبستگی به مظاهر مادی است و نه ترک کامل این مظاهر، و ذکر انواع مختلف زهد و درجات آن، به طرح الگوهای مختلف اجرای زهد در عصر جدید در عرصه های تولید، توزیع و مصرف و علم و فن آوری بپردازد. واژگان کلیدی: زهد، مدرنیته، مدرن، الگو، عصر جدید
عضو هیات علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی زنجان
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس خبرگان رهبری، هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی و ...