سخن در این رساله این است که به لحاظ اعتبار و مشروعیتی که هر حکومتی باید داشته باشد و بدون آن اضمحلال خود را رقم خواهد زد، نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش به مشروعیت مردمی نیازمند میشود و هرچه از دهه های انقلاب اسلامی دورتر می شویم، این نیازمندی به حضور، انتخاب و اثر گذاری اکثریت مردم ایران در قوام و اساس ساختارهای نظام جمهوری اسلامی ایران از صدر تا ذیل فزونی میگیرد و آنچه که پس از گذران ایام فعال تر میشود، اعتقاد به صلاحیت مردم جهت حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خودشان است. باید پذیرفت قانون اساسی که مبنای اداره کشور است صرفا باید به دست مجریانی اجرا شود (مجموعه ساختار) که به آن اعتقاد دارند که در غیر این صورت ایستادن در برابر خواست و اراده اکثریت مردم بوده و که جز فروپاشی نتیجه ای دیگر در بر نخواهد داشت. چرا که اساسا قانون اساسی برای توزیع قدرت و باز توزیع قدرت نوشته میشود. این رساله نظریات مطرح در جمهوری اسلامی ایران و هم قانون اساسی درباره اعتبار و مشروعیت رأی اکثریت را بررسی نموده و به این نتیجه رسیده که خواست عمومی و اراده اکثریت روز به روز در نحوه اداره کشور پر رنگتر شده حتی میتواند قانون اساسی و ساختارهای نظام جمهوری اسلامی را نیز به تناسب اندیشه خود تغییر دهد و یا آن را به نگاه خود دگرگون سازد.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نماینده مردم شوشتر در دوره اول مجلس شورای اسلامی