امروزه یکی از حوزه های مورد توجه محققان و پژوهشگران اجتماعی حوزه ی اندیشه ها است؛ که با توجه به اهمیت این حوزه بر دانشمندان اجتماعی است تا به بررسی انتقادی اندیشه های ورودی و داخلی متأثر از آن ها بپردازند. در میان اندیشه های معاصر ورودی، اندیشه ی متفکر شالوده شکن معاصر فرانسوی، میشل فوکو، به دلیل بداعت در روش و فتح باب نگاهی جدید و واژگونه به مسائل اجتماعی، با استقبال چشمگیری در میان متفکران علوم انسانی ایران روبه رو شده است؛ به طوری که آنان را به مطالعه ی مسائل اجتماعی- سیاسی دینی از این دریچه واداشته است. امّا نکته ی حائز اهمیت در این تأثیرپذیری، عدم توجه به اقتضائات فکری و فرهنگی ایران اسلامی است. این دیدگاه به طور مفرطی در نسبی گرایی معرفت شناسی و تاریخی گرایی غوطه ور است. در توجه به این مسائل نگارنده بر خود فرض دانست تا به بررسی این مسأله بپردازد که آیا امکان انطباق یا تلفیق دو مبانی اندیشه ای دین و میشل فوکو وجود دارد؟ اگر مطالعه ای متأثر از این دیدگاه صورت گرفته است، در چه سطحی مبادرت به تلفیق یا انطباق نموده است؟ در این پژوهش به بررسی توصیفی- تحلیلی اندیشه ی میشل فوکو، و متفکرین علوم انسانی وامدار او، با توجه به دو پیش فرض پرداختیم. آن چه با انجام این پژوهش به آن دست یافتیم آن است که انطباق یا تلفیق آراء میشل فوکو به دلیل آن مبانی نسبی گرایانه و رد معنا و حقیقت ثابت، با مبانی اندیشه ای دین سازگار نیست امّا از آن جهت که ما را متوجه یک امر بیرونی می نماید مطلوب است ومی تواند مورد توجه ما باشد. این همان توجه به زمینه است که در روش رئالیسم نیز مورد توجه است. امّا باید توجه داشت که اسیر این زمینه ها نشد. واژگان کلیدی :میشل فوکو، مبانی اندیشه، هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی، مطالعات دینی
عماد افروغ (زاده ۱۳۳۶ در شیراز) نویسنده، جامعهشناس و نظریهپرداز علوم اجتماعی است. او نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود. استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی / عضو هیات امنای دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
ریاست دانشگاه و استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع)