اینک توضیح انواع مذکور: 1) همه علوم حصولی خود یک علم حضوریند: از آنجا که همه علوم حصولی در ذهن موجودند و مفاهیمی ذهنی هستند معلوم به علوم حضوری هستند، یعنی بین نفس انسان و آن صورتها، صورتهای دیگری واسطه شده است. 5ـ معقولات فلسفی نیز برگرفته از علوم حضوریند:(11) مفاهیم فلسفی همچون ملزم علت و معلول، وجود و عدم، طول و عرض و امثال اینها مفاهیمی هستند که بطور مستقیم از عالم خارج دریافت میشوند و اصولا حواس پنجگانه به این مفاهیم نائل نمیشوند، لذا صورت حسی و خیالی از این مفاهیم در ذهن وجود ندارد، بلکه عقل با مقایسه بین حالات در وفق نفس به این مفاهیم نائل میآید. حال با توجه به موارد مختلف ارجاع علوم حصولی به علوم حضوری، میتوان به دو مشکل مطرح شده در معرفتشناسی پاسخ معقول داد زیرا: مبادی معقولات فلسفی طبق معنای پنجم ارجاع، علوم حضوری است و از اتقان کافی برخوردار است و شبهه هیوم و کانت با این توضیح پاسخ داده میشود و دیگر نیازی به ذهنی خواندن آنها یا قالب ذهن دانستن آنها نخواهد بود. البته روشن است که مطابقت در نظریات وابسته به مطابقت بدیهیات اولیه است و در صورت استنتاج صحیح میتوان مطابقت آنها را نیز احراز کرد و در باب مطابقت ذهن با خارج، با توجه به معنای سوم ارجاع، مباحث وجود ذهنی کافی و وافی به مقصود نخواهد بود، لذا از اصل علیت و فرع آن باید برای احراز مطابقت در پارهای از صفات و ویژگیهای موجودات خارجی همچون، نکل ما بعد و امثال آن کمک گرفت."
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام