استکبارستیزی یکی از شاخصههای مهم سیاست خارجی دولت اسلامی و بهتبع آن جمهوری اسلامی است. این شاخصه، مبنای مسلم قرآنی دارد. با آغاز مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با 6 قدرت جهانی و دستیابی به توافق برجام، مسئله نسبت میان استکبارستیزی با مذاکره و مصالحه مورد سؤال قرار گرفت؛ بدین بیان که در صورت مذاکره و مصالحه با مستکبرین، تکلیف استکبارستیزی چه میشود؟ در نگاه اولی اصل استکبارستیزی با مذاکره و مصالحه در تعارض است درصورتیکه در سنت و سیره نبوی نیز مذاکره و مصالحه با مستکبرین همعصر خود، وجود دارد درحالیکه نمیتوان معصومین (علیهمالسلام) را متهم به سازش با کفار کرد. برای دستیابی به مدلی برای تحلیل رفتار سیاست خارجی دولت اسلامی و همچنین سیره عملی معصومین، به این نکته دستیافتیم که احکام و قوانین اسلامی سه گونه است: اول؛ اصول ثابت و لایتغیر که استکبارستیزی ازجمله آنهاست. دوم؛ متغیر بهحسب زمان و مکان. برخی احکام اسلام مربوط به موضوعات و مسائل خاص است که بهحسب زمان، مکان و موقعیت قابل تغییر است. تاکتیک رویارویی مستقیم (جنگ)، تخاصم مستقیم بدون شرایط جنگ، مذاکره و صلح از احکام متغیر بهحسب شرایط زمان و مکان است و مدل سوم، اصول ثابت اما متغیر که از آن تعبیر به اجتهاد، مصلحت، اهم و مهم و مقتضیات زمان و مکان میشود. حاکم اسلامی با ابزار اجتهاد، مصلحت و... اصول لایتغیر را بر موضوعات متغیر بهحسب زمان و مکان و مقتضیات، تطبیق میدهد. لذا به لحاظ منطقی ممکن است دولت اسلامی استکبارستیز باشد در عین اینکه به خاطر شرایط خاص، دست به مذاکره زده و به توافقی هم دست یابد. در متن مقاله این مدل طراحی و تبیین شده است.