«نيكاراگوا» كشورى است در قسمت ميانى «آمريكاى مركزى» كه از شمال به كشور «هندوراس» و از جنوب به كشور «كاستاريكا» و از شرق به درياى «كارائيب» و از غرب به خليج «فونسكا» (متصل به اقيانوس آرام)، محدود مىشود. اين كشور با مساحتى به وسعت 900/147 كيلومتر مربع، بزرگترين كشور آمريكاى مركزى و داراى جمعيت قريب به 5 ميليون نفر مىباشد كه 75 درصد آنها «كاتوليك» و 25 درصد آنها ديگر مذهب «پروتستان» دارند; (2) هر چند، برخى ديگر از منابع، تعداد پيروان مذهب كاتوليك را 95 درصد نوشتهاند. (3) اكثر جمعيت اين كشور را «اسپانيايىهاى مهاجر» و «سرخپوستان بومى» - كه اصطلاحا «مستيزو» (4) خوانده مىشوند - تشكيل مىدهند. زبان رسمى آن «اسپانيايى» است، اما مردم آن به زبان انگليسى هم صحبت مىكنند. واحد پول آن «كوردوبا» (5) و پايتخت آن «ماناگوا» (6) با جمعيتى معادل 750 هزار نفر مىباشد. نيكاراگوا، منابع آبى، زمينى و كانى فراوانى براى توليد انرژى، الوار و محصولات زراعى دارد. اين كشور، درياچهها و راههاى آبى زيادى دارد و به راحتى مىتواند با حفر كانال (شرقى - غربى)، دو اقيانوس بزرگ «اطلس» و «آرام» را از درون خاكش به هم متصل كند. مردم نيكاراگوا از همگونى مناسبى برخوردارند و فرهنگى كمابيش يكدست دارند و با سرافرازى در حفظ فرهنگ پدران «نيكايى» (7) خود و از آن جمله زبان موسيقى و ميراث ادبى، اهتمام مىورزند. (8) در حال حاضر، نظام سياسى نيكاراگوا «جمهورى» است و پس از قريب ده سال حكومت ماركسيستى، از سال 1990 به بعد، نظام دموكراتيك در اين كشور برقرار شده است. در انتخابات سال 1990 با پيروزى خانم «چامورو» كانديداى حزب ملى نيكاراگوا، «دانيل اورتگا» (9) رهبر حزب ماركسيست اين كشور، داوطلبانه كنارهگيرى كرد و خانم «چامورو» - رييس جمهور جديد نيكاراگوا - با تشكيل يك حكومت ائتلافى از نمايندگان احزاب مختلف، بدون برخورد با مشكل مهمى بر اين كشور حكومت مىكند. شورشيان نيكاراگوا معروف به «كنترا» نيز كه در دوران حكومت پيشين نيكاراگوا با دريافت كمكهاى مالى و نظامى از آمريكا با دولت مىجنگيدند، پس از انتخاب خانم «چامورو» به رياست جمهورى، دست از مقاومتبرداشته، به ارتش منظم نيكاراگوا پيوستهاند. سطح اقتصاد توده مردم كشورهاى آمريكاى لاتين، متوسط است. در اقتصاد سرمايهدارى آنها كه بر مبناى منافع خارجى شكل گرفته است، بيشتر مردم فقط به عنوان منبع كار مورد استفاده قرار مىگيرند و استثمار مىشوند. بيسوادى توده، اين استثمار را تسهيل مىكند، از اينرو مصلحان آنها براى ريشهكن كردن بيسوادى، دستبه برنامههاى انقلابى «تعليم و تربيت» زدهاند. برنامههاى مبارزه با بيسوادى كوبا در 1961 و نيكاراگوا در 1980 در اين جهت مىباشد. محصولات عمده نيكاراگوآ، پنبه، قهوه، شكر، برنج، ذرت و موز است كه بعضى از اقلام آن مانند پنبه، قهوه و موز به خارج صادر مىشود. نيكاراگوآ داراى منابع معدنى، به خصوص طلا، نقره و مس نيز مىباشد كه هنوز به طور كامل مورد بهرهبردارى قرار نگرفته است. نيكاراگوآ در سال 1502، از طريق درياى «كارائيب» توسط «كلمبوس» كه در حال چهارمين و آخرين سفرش به قاره آمريكا بود، كشف شد. در 1522 نخستين گروه اسپانيايى به فرماندهى «گيل گنزالس داويلا» به نيكاراگوآ وارد شد و جامعه كشاورزى نوينى را بنا نهاد. در سال 1524 دو شهر مهم نيكاراگوآ به نامهاى «گوانادا» و «لئون» توسط گروهى ديگر از مهاجرين اسپانيايى به رهبرى «فرانسيسكو هرناندز دكوردوبا» تاسيس شد. اسپانيايىها به زودى بر جمعيتبومى يك ميليونى اين سرزمين غلبه كردند و آنها را به بردگانى تبديل كردند كه يا در سنين ميانسالى به علتشدت كارهاى بردگى از پا درمىآمدند و يا به علتبيمارىهاى اروپايى كه در برابر آنها مصونيت نداشتند، گروه گروه هلاك مىشدند، تا جايى كه خيلى زود جمعيتبومى آن به چند ده هزار نفر تقليل يافت. طلا و ساير معادن اين كشور به اسپانيا منتقل مىشد. با كاهش طلا و برده، اين سرزمين به مستعمره خفته اسپانيا بدل شد. بالاخره در اواخر قرن 17 توجه ساير دول استعمارى، به خصوص انگليس، به اين كشور جلب شد.
عضو هیات علمی گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام