منطقه بالکان یکی از نقاط مهم دنیا می باشد که از لحاظ مذهبی تنوع زیادی داشته و از گذشته دور تا به حال به دلیل گرایشات مختلف دینی، مذهبی و قومی، جنگ های مختلفی در این منطقه شکل گرفته است. مسلمانان بجز در دوره عثمانی، در سایر زمان های تاریخی، همواره تحت فشار حاکمان بوده اند. یکی از ویژگی های بارز مسلمانان این منطقه آن است که آنها به جای تاکید بر زبان یا قومیت، اسلام و تصوف را مهم ترین عنصر هویت ساز خود قلمداد نموده و لذا بر همین مبناست که آنها تحت فشارهای حکومت های مختلف، هویت خود را حفظ نموده اند. در سال های اخیر، کشورهای فرامنطقه ای برای رسیدن به ساختارهای اجتماعی ـ فکری همسو در منطقه بالکان و هدایت کشورها به سمت سیاست های مطلوب خود، با قلمداد نمودن تصوف به عنوان فرصت/ تهدید، درصدد بهره مندی از این موقعیت برآمده و از این روی نهادهای ایرانی با توجه به اهمیت فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در منطقه و انگاره های مشترک بین صوفیان و شیعیان، لازم است تا برنامه های متناسب با این ظرفیت ها را در پیش گیرند. در این راستا نگارندگان این مقاله با بررسی روند تاریخی تصوف و طریقت های صوفیه معاصر در منطقه بالکان، بدنبال آن هستند تا ضمن رقیب شناسی در نحوه تعامل با صوفیان منطقه، راه کارهایی را جهت بهره مندی بهتر از ظرفیت های موجود تمدن اسلامی و مشترکات فرهنگی ارائه دهند.