اگر چه «نهاد اجتماعی» اصطلاحی مدرن است که نخستینبار از سوی جامعهشناسان غربی مطرح شده است، اما این مقولۀ اجتماعی عمری به درازای تاریخ زندگی اجتماعی بشر داشته و به همین دلیل همواره در طول تاریخ مورد توجه و تأمل اندیشمندان اجتماعی از جمله متفکران مسلمان قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا با تعمق در سفرنامه «التحفه النظّار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار» از ابوعبدالله محمد، مشهور به ابنبطوطه (قرن هشتم ه.ق)، نحوه نگاه او به ابعاد و ویژگیهای نهادهای مختلف اجتماعی را استخراج و ارائه نماید. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی اجرا شده است. براساس نتایج بدست آمده، سفرنامه ابنبطوطه با روش توصیفی و با تأکید بر عناصر پراهمیت و عبرتآموز، به نهادهای مختلف اجتماعی پرداخته است. همچنین وی هر کدام از نهادهای اجتماعی را در یک تعامل دو سویه میان «جزء و کل» نگریسته و سپس همان را در یک کلیتی وسیعتر، یعنی دین و شریعت، ارزیابی میکند. این ارزیابی تدریجی و چندمرحلهای است؛ به عبارت دیگر وی همه تحلیل خود از یک نهاد اجتماعی را در یک مبحث مجزا و مشخص ارائه نکرده است، بلکه به فراخور خاطرات و در لابهلای بحث، نکتهای درباب یکی از نهادهای اجتماعی بیان میکند و سپس در جای دیگری از سفرنامه به مناسبت، تکملهای درباب همان نهاد بر تحلیل قبلی میافزاید.
ریاست دانشگاه و استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام