این مقاله با مشارکت فاطمه ظهرابی نوشته شده است. دهة هشتاد برای سینمای ایران دهة چشمگیری بود، زیرا در آن فیلمهایی اکران شد که گفتمانهای موجود در جامعه را روایت میکردند. «سعادتآباد»[۱] از فیلمهای سینمای ایران در اواخر دهة هشتاد است که برای آن نقدهای ژورنالیستی نوشته شده است، اما مطالعات نشانهشناختی و زبانشناختی موردی بر روی این فیلم انجام نشده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسشهاست که چه نظامهای معناییای در این فیلم بازنمایی شدهاند و نسبت این نظامها با گفتمانهای حاکم بر ایرانِ دهة هشتاد چیست. هدف آن است که از طریق پاسخ به این پرسشها بتوان هرچهبهتر به لحاظ نشانهشناختی و زبانشناختی گفتمانهای موجود در فیلم را که برآیندی از جامعه است، نمایان ساخت. در این مقاله از نظریة گفتمان لاکلا و موف و روش سهمرحلهای نشانهشناسی گفتمانی (سلطانی، ۱۳۹۳) استفاده شد تا گفتمانهای کلان اجتماعی و خردهگفتمانهای موجود در فیلم مشخص شود. با استفاده از این روش روشن شد که از میان گفتمانهای کلان سنت و مدرنیته که در جامعة کنونی ایران مشهود است این فیلم گفتمان مدرن را پوشش داده است. گفتمان پررنگ دیگر فیلم، روابط انسانی و میزان دوستی میان دو گروه موجود در فیلم یعنی دو گروه شخصیتی مرد و زن است. گفتمان بعدی نوع روابط مرد و زن و زن و شوهر است و حتی در بخشی از فیلم گفتمان والدین و فرزند را هم در برمیگیرد که هریک به تفصیل در متن آمده است.
دانشیار گروه زبان انگلیسی، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام