لذت، از اساسیترین انگیزههای رفتار در آدمی است و از طرفی سعادت، بهعنوان غایت اخلاق تلقی میگردد. رابطه «لذت» با «سعادت» یکی از مباحث بنیادین در فلسفۀ اخلاق است. این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاههای دو متفکر با گرایشهای مختلف (اپیکور، «لذتگرا» و ملاصدرا به عنوان نمایندۀ فلسفۀ اسلامی) در این رابطه میپردازد. از دیدگاه اپیکور Epicuruse)) سعادت، عین لذت است؛ اما مراد وی از «لذت» تنها لذتهای حسی یا عیاشی نیست. مقصود وی از لذت، «فقدان رنج» است، و راه وصول به سعادت را تعدیل امیال و دوری از لذتهای غیرضروری همچون تجملپرستی و قدرتطلبی میدانست؛ زیرا این امیال و خواستهها، بیشتر سرچشمۀ رنجاند تا منبع شادمانی. طبق نظریة اخلاقی ملاصدرا_ که دیدگاهی دینی فلسفی است_ سعادت حقیقی در تقرب به ذات الهی است. وی، برخلاف اپیکور، انسان را موجودی تکساحتی نمیبیند، بلکه علاوه بر جسم، برای انسان روح و روان نیز قائل است که دارای لذاتی متناسب با خود است و در سایة قرب الهی، انسان به بهترین و عمیقترین لذات روحی و معنوی دست مییابد. راه رسیدن به این سعادت در دوگام است: اول، تهذیب نفس و پاککردن روح از رذایل و دوم، تلاش در کسب معرفت و شناخت خداوند. نتیجۀ حاصل از این پژوهش دو مطلب است: نخست، عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت حقیقی انسان و دوم، اینکه سعادت حقیقی همراه است با نائلشدن به اوج لذت که آنهم بر محور قرب الهی دور میزند.
عضو هیات علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه شهر کرد