چکیده

هدف از نگارش مقاله حاضر ارايه يک تبيين فلسفی از «طبقه­بندی علوم» و به خصوص دانش سياسی در تمدن اسلامی است. مقاله حاضر مدعی آن است که طبقه­بندی دانش­ها در تمدن اسلامی برآمده از نظامات هستی­شناختی، معرفت‌شناختی و اخلاقی اين فلسفه می­باشد و امری دلبخواهانه و سليقه­ای نمی­باشد. موضوع «طبقه­بندی علوم» در فلسفه علم اسلامی از موضوعات با اهميتی است که توجه به آن از سويي ابزار تحليلی لازم برای آسيب­شناسی دانش‌ها و از جمله دانش سياسی در تمدن اسلامی را فراهم می­کند و از سوی ديگر تمهيدات نظری لازم برای بازخوانی دانش سياسی در دوره معاصر را فراهم می­نمايد. مطالعه حاضر مبتنی بر تحليل فلسفی انجام گرفته است.

دانش آموخته

• محمد پزشگی