این مقاله با مشارکت مصطفی شاکر نوشته شده است. "از عرب حجاز و صحرانشینان نجد دو اثر باقی مانده است:الایام که میراث فرهنگی، شفاهی و داستان های تاریخی آنان است و الانساب و امور مرتبط به آن; اما تاریخ عرب پس از اسلام، ادامه روند تاریخ یمن، جزیره یا شام به شمار نمی آید و گسستی میان این دو دوره مشاهده می شود ولی از آنجا که تاریخ نگاری اسلامی با داستان های جاهلی و ایام العرب و علم انساب ارتباط دارد این سؤال مطرح می شود که تا چه اندازه تاریخ نگاری عرب پس از اسلام ادامه روند تاریخ نگاری اوپیش از اسلام است؟ (عناصر تاریخی عهد جاهلی به دو گونه اند; شجره نامه ها و داستان ها از جمله الایام و داستان های مذهبی) داستان های مذهبی و وثنی، یهودی یا مسیحی که دانشمندان مسیحی و یهودی نقل می کردند یا همان مطالبی که حارث بن کلده از تاریخ فارس آموخته بود و برای رقابت با پیامبر نزد قریش می گفت یا داستان هایی که از گذشتگان به صورت شفاهی نقل می شد. او آغازگر عهد جدید و پایانی بشریت به شمار می آید۲۹ و احتمالا عمربن خطاب این واقعیت بزرگ اسلامی را درک کرده و در بین علل و عوامل دیگر همین مسئله او را برانگیخته که تقویم تاریخی اسلامی را ایجاد کند و به تدوین دفاتر دیوانی و گاه شماری بر اساس هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله)بپردازد تا از یک سو شخصیت پیامبر را برجسته کرده باشد و از سوی دیگر بر ظهور اسلام و ثبت پرداخت ها در دیوان با تکیه بر مسلمانان نخستین و نسب آنها تاکید کرده و بدین وسیله ارزش آنان را در نقطه شروع دوره نوین انسانی تثبیت کرده باشد."