این مقاله با مشارکت هادی تیمومی نوشته شده است. "از نظر آنها فرانسه چون بین دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس است، میتواند از موقعیت ویژهی خود بهره ببرد و عملا هم این کار را کرده بود؛ چه زمانی که دریای مدیترانه قلب جهان تمدنهای پیش سرمایهداری بود و چه اکنون که در حاشیهی اقیانوس اطلس، مرکز ثقل تمدن جهانی قرار دارد. هر حادثهی تاریخی، حادثهای یکه و منحصربهفرد است و مورخ هرچند در عصر حاضر که خود در آن زیست میکند، به چنین قرائتی دست میزند، میتواند بسیاری از انگیزههای بشر دیگری را که در گذشته میزیسته بفهمد؛ درنتیجه، تاریخی به عنوان تاریخ نهایی و تاریخ کامل وجود ندارد؛ زیرا مورخان هر دوره، سؤالهای متفاوتی را در برابر گذشتهی واحد مطرح میکنند. دستاوردهای مکتب تاریخیگری مورخ ـ فیلسوف تاریخیگرا با تکیه بر نئوکانتیسم به این باور رسیده بود که نقش علوم انسانی، چون تاریخ، کشف طبیعت پدیدههای اجتماعی و منطق عینی حاکم بر آنها نیست، بلکه معنای کنش انسانی، همانگونه که فاعلش تصور کرده است، باید کشف گردد؛ روشن کردن حالت ذهن و مفاهیمی که موجب میشود هر فرد به شیوهی خاص خود عمل کند. (۳) درنتیجه، معرفت تاریخی برای مورخ، همچو آرمانی که به دشواری محقق میشود باقی خواهد ماند؛ زیرا مورخ چیزی جز آثار برجای مانده از گذشته را در اختیار ندارد و به این خاطر از او خواسته شده تا مفاهیم مشخصی را اختراع کند و بیافریند؛ اما ایجاد مفاهیم، به رغم آنکه به مثابه گوشت است برای اسکلت، نگرانیهایی را نیز میتواند در پی داشته باشد."