این تحقیق کوششی نظری برای مقایسه آرمان شهر تامس مور، آرمانشهری بسیار مشهور و غالب بر فرهنگ غرب، با مدینه فاضله فارابی است. فارابی از پیشاهنگان فلسفه ی مدنی و طراح نظریه ی جامعه ی آرمانی در عالم است. وی مدینه ی فاضله را در چارچوب نظم کلی حاکم بر جهان ارزیابی می کند و هدف جامعه ی آرمانی را رسیدن به کمال انسانی و دستیابی به سعادت می داند. از نظر فارابی مدینه، دارای مراتبی است. نخستین رئیس و بنیانگذار مدینه دارای دوازده خصلت می باشد. روسای بعد که جانشینان و مفسر قوانین اویند، دارای شش خصلت، و گروه سوم، که افاضل و مجریان قوانین و سنن رئیس اول مدینه اند، هر یک می بایست دارای خصلتی از خصائل او باشند. آنچه شهروندان این شهر آرمانی را از سایر شهرها متمایز می سازد، معرفت نظری به اصولی آسمانی و تقید عملی به فضائل و مکارم اخلاقی است. اما تامس مور، اومانیستی مسیحی است و در اتوپیای خویش به دنبال نشاندن انسان به جای خداوند است. آرمان شهر او در خدمت بشری قرار گرفته که همه چیز در عالم برای زندگی دنیوی او تعریف شده است. مور می کوشد که طرحی آرمانی، وضع موجود را نفی و بهشت زمینی را برای بشر ترسیم نماید و از این رو آرمان شهر او بر محور ایجاد عدالت و امنیت برای بشر شکل گرفته و مهم ترین شاخصه فرهنگی اش مالکیت عمومی، توزیع عادلانه ثروت و مسکن اشتراکی برای افراد است. نظام قانون گذاری اتوپیای مور بر عقل بشری استوار است و عقل بشر تنها قانون گذار است. گرچه وی به خدا باور دارد خدا در آرمان شهر او غایب است. مور برای ساعات کار، سکونت، غذا خوردن و سفر، شغل، ازدواج و کیفر قوانینی را بیان می کند که قوانین بشری به شمار آمده و هیچ گونه مبنای معنوی ندارد. اتکای او به عقل تا حدی است که قوانین حاکم بر اتوپیا، اصول ثابتی فرض می شود که به هیچ وجه تغییر پذیر نیستند.