اشتراک دانش دانشگاه باقرالعلوم (ع)
بررسی انتقادی دلالت های نظریه فرهنگ دورکیم در حوزه خط مشی گذاری فرهنگ
1394,علمی پژوهشی
چکیده
نظريه فرهنگ که متکفل پاسخ به مسائلي همچون چيستي فرهنگ (ماهيت فرهنگ)، چگونگي ايجاد، تثبيت، بسط و تغيير فرهنگ، تبيين مولفه هاي بنيادين و سطحي فرهنگ و آثار و پيامدهاي اجتماعي فرهنگ است، يکي از بنيادي ترين اصول موضوعه دانش خط مشي گذاري فرهنگ را شکل مي دهد. براين اساس پذيرفتن هريک از نظريات فرهنگ موجود، ظرفيت هاي خاصي را در حوزه خط مشي گذاري فرهنگ فعال ساخته، طرح برخي مسائل و نظريات را ممکن و برخي ديگر را ناممکن مي گرداند. نظريه فرهنگ دورکيم، يکي از مهم ترين نظريات کلاسيک در زمينه فرهنگ است که تاثيراتي جدي بر نظريات پس از خود گذاشته است. اين مقاله در پي آن است تا با بهره گيري از علم روش شناسي بنيادين، اقتضائات و دلالت هايي را که پذيرفتن (مبنا قرار دادن) نظريه فرهنگ دورکيم، در علم خط مشي گذاري فرهنگ به دنبال خواهد داشت، بيان کند. براي نمونه، بر پايه نظريه فرهنگ دورکيم، حاکميت امکان استقرار فرهنگ دلخواه خود در جامعه را ندارد، بلکه تنها مي تواند از طريق خط مشي گذاري فرهنگ بر سرعت استقرار فرهنگ متناسب با شرايط اجتماعي جامعه بيفزايد و يا عيوب و امراض آن را درمان کند. در اين ديدگاه، مساله فرهنگي از مقايسه وضعيت جامعه با متوسط وضعيت جوامعي که از حيث رشديافتگي همسطح آن هستند، ادراک مي شود.