مطالعه اسناد تاریخی همواره جذابیت دارد. زیرا گذشته آیینه آینده است، بهویژه گذشته نزدیک و آنهم مقاطع حساس، بیشتر خود را نمودار میکند و با فرافکنی روند میتوان الگویی برای آیندگان ترسیم نمود. ازجمله مقاطع متمایز و برجسته در تاریخ ملتها بازه زمانی جنگ است. دوران جنگ، انسانها را متمایز نموده و افراد درگیر در آن همچون کنشگران مناسک در وضعیت آرمانی سیر میکنند. درواقع جنگ «جماعتواره» یا «درامای اجتماعی» است که بازیگران اصلی آن رزمندگان هستند. تبلوریافتگان جنگ، به ویژه از نوع دفاع، چنان در نقش خود غوطهور میشوند که برخی از آنها آگاهانه به شهادت میرسند. شهدای جنگ، معمولاً برای خود رسالت فرازمانی قائل شده و به نگارش وصیتنامه عمومی رو میآورند. چنانکه نگارش وصیتنامه سیاسی– اجتماعی در زمانهای دیگر مرسوم نیست اما رزمندگان در دوران جنگ عمدتاً وصیتنامه مینویسند. در این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون، وصیتنامههای شهدای قم را بررسی کرده و به این نتیجه رهنمون میشویم که در زمان دفاع مقدس چنان وضعیت اسطورهای و دراماتیک میشود که شهدا با «گرایش ابراهیمی» با داستان کربلا کاملاً همذاتپنداری میکنند. خودشان را یاران امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) را حسین زمان و دشمن خمینی (ره) را یزید تلقی میکنند. ازاینروی بیشترین، مضمون انعکاس یافته در وصیتنامهها سخنان و سیره امام حسین (ع) است. به تعبیر شهید آوینی « هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند»