کانت و صدرالمتالهین دو فیلسوف بزرگی هستند که در بحث انسانشناسی معتقدند انسان هویت ثابتی ندارد. از نظر ملاصدرا انسان تنها موجودی است که ماهیت معینی ندارد و حقیقت او فعلیتهای او نیست، بلکه بینهایت امکانهایی که در پیشروی او است، واقعیت او را شکل میدهد. از دیدگاه کانت هم انسان صرفاً از ماهیت ثابتی برخوردار نیست. انسانها با اعمال و رفتار خویش بهویژه در ارتباط متقابل با دیگران و در سطح اجتماع به هویت خود شکل میدهند. هر دو فیلسوف به خالقیت و آفرینندگی عقل توجه ویژه داشتهاند. کانت کوشید محدودیتهایی که در عقل نظری وجود داشت به یاری عقل عملی برطرف کند، لذا با بحث اراده خیر که مهمترین ویژگی و مبنای تحقق انسانیت است، زیر بنای اخلاق اومانیستی را پایهریزی کرد. از دیدگاه کانت انسان با اتکاء به عقل خویش به هویتش شکل میبخشد. اما انسانشناسی فلسفی صدرالمتألهین برخلاف کانت بیشتر بر عقل نظری تکیه دارد. عقل نظری با اتحاد و اتصال، با عقل فعال به مرحله عقل مستفاد میرسد. انسان خلیفه الهی و جامع تمام اسماء صفات حق است. انسان هم صفات تنزیهی و هم صفات تشبیهی دارد و خداوند به انسان استعداد ادراک تمام مدرکات را عطا کرده است، لذا انسان میتواند تمام حقایق کلی و جزئی را بشناسد و بنابر اتحاد عالم و معلوم، جهانی عقلانی شبیه به جهان خارجی میگردد و این معنای جامعیت انسان و خلافت الهی است.
معاون آموزشی و پژوهشی دانشکده شریعتی بمدت هفت سال معاون پژوهش و فناوری دانشکده فنی و حرفه ای دختران دکتر شریعتی