آرمانشهر يا مدينه فاضله، از مفاهيمي است که سالها ذهن انديشوران زيادي را به خود مشغول کرده است. شايد بتوان گفت از همان ابتدا که بشر توانست مفهوم جامعه بشري را درک کند، از پس سختيها و مصائب، آرزوي چنين جامعهاي را با خود همراه کرده. اين اميد، همچنان تا به امروز ادامه يافته و تسکيندهنده بشر براي رهايي از مشکلات شده است. اين آرزوي بشر، توسط اديان به اوج خود ميرسد و با ظهور مردي که منجي جهان است، حقيقت مييابد. البته بايد گفت که مدينه فاضله پيامبران الهي در مقايسه با آرمانشهرهايي که انديشه بشر، آنها را طراحي کرده است، تفاوت ماهوي دارد؛ چرا که پيامبران الهي، به دنبال استقرار نظامي مطلوب براي زندگي بشر و سعادت او رفتهاند که قانونگذار آن، خالق انسانها است. البته تعبير آنها از آرمانشهر نيزجامعهاي است که اجراکنندگان آن، پرواپيشگان وارستهاي هستند که خود را برابر خدا مسؤول ميدانند و آمادة پاسخگويي از عملکرد خويش در روز واپسين هستند و در پي آن، هدايت مردمان را هدف نهايي خود قرار دادهاند. اين حکومت آرماني، مورد توجه همه اديان الهي قرار گرفته است. از جمله ميتوان به مکتب يهود اشاره کرد.تشکيل حکومت آرماني ماشيح يا همان موعود يهود، موضوع بسياري از متون عهد عتيق است که به شکلي مستقيم يا غيرمستقيم مورد اشاره قرار گرفته و آيندهاي روشن را در پيش روي پيروان خود ترسيم کرده است. حال با بيان يک سلسله شرايط و ويژگيهاي چنين جامعهاي از منظر يهود، در صدد ترسيم آرمانشهر موعود يهود برآمديم که عاملي در راستاي بسياري از اقدامات يهوديان است