محمد رضا شاه پهلوی و بهائیاندر دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، بهائیان روندی روبه رشد داشتهاند. شاه هم آنان را بی خطر میدانست و از آنان حمایت میکرد. حتی برخی عناصر مهم بهائیان در دستگاههای دولتی، اجرایی، اقتصادی و غیره حضور فعال داشتند. مراکز مذهبی بهائیان، مانند حظیره القدس به سرعت ساخته و بر رونق آن افزوده شده بود.البته روند رو به رشد بهائیان در این دوره با شعارهای مذهبی و ادعاهای وابستگی به مکتب تشیع محمدرضا چندان سازگار نبود. او با تکیه بر آنان، مقابل فرهنگ غالب مردم و اقتدار روحانیت ایستاد. همچنین از بهائیان به عنوان کارگزار استفاده کرد و در صورت مشاهده خطری از جانب آنان، آنان را توسط نیروهای مذهبی کنترل میکرد. شاه در اصل، با استفاده از فرهنگ غیرشیعی باور داشت که با این نوع سیاست میتواند در راستای استحاله فرهنگ مذهبی ـ ملی، حمایت بیگانگان را جلب کند و با استفاده از تضاد بین آنان و مردم، اهرم کنترل آنان را در دستان خویش داشته باشد؛ چرا که ایران نزد بهائیان از قداست ویژهای برخوردار بود.دراین دوره بود که بهائیان هم با تأسیس تشکیلات گستردهای با مرکزیت اسرائیل غاصب به تقویت جایگاه خویش پرداخته بودند. از طرفی رژیم پهلوی نیز حضور مذهب شیعه و روحانیت را برای خود مانع بزرگ میدانست؛ لذا باید برای تضعیف آن از همه ابزارهای مناسب سیاسی و فرهنگی موجود بهره میگرفت. یکی از این ابزارها، تقویت گروهها و گرایشهای انحرافیای بود که حیات خود را در مرگ روحانیت و نابودی شیعه میدانستند و بهائیت، یکی از این گروههای انحرافی بود. از طرفی شاه نیازمند کمکهای قدرتهای خارجی بود، و آنها هم از عناصر انحرافی حمایت میکردند. همچنین این گروهها هم به حمایت قدرتهای خارجی نیازمند بودند؛ به ویژه بهائیان که با سابقه سیاه دیرین و همکاری با کانونهای استکباری روس وانگلیس و خوشخدمتیهای زیادی که به آنها کرده بودند، دارای زمینه مناسبی برای پیشبرد مقاصد سلطه جویان جهانی بودند.پیوند و همکاری رژیم پهلوی، به ویژه در نیمه دوم سلطنت محمدرضا یعنی دوران سرکوب خونین جنبش اسلامی ملت به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه و سلطه مستشاران آمریکایی و کارتلهای نفتی وتسلیحاتی و … بر سرنوشت ایران با توجه به این داد و ستد استعماری قابل فهم است....