اندیشۀ «میانفرهنگی» پاسخی به بحران «خودمحوری» در جهان معاصر است که در قالب «غربگرایی»، «نژادپرستی» و «تکفیر» پدیدار شده است. سؤال اصلی این پژوهش آن است که تفکر اسلامی چه مسیری را در مواجهه با «دیگری» پیشنهاد میکند که به دیگرستیزی یا دیگرپرستی نمیانجامد. در این مقاله، الگوی قرآنی ارتباطات میانفرهنگی با طرح سؤالات پنجگانه (چرایی، کیستی، کجایی، چیستی و چگونگی)، با روش «قرآن به قرآن» و در خلال رویکردی تطبیقی، «استنطاق» شده است. برای مطالعۀ تطبیقی، اندیشههای میانفرهنگی اندیشمندانی همچون مید و گادیکانست در حوزۀ معرفتیِ انگلیسی؛ اشتروس و کاربو در حوزۀ معرفتیِ فرانسوی؛ و اندیشههای هابرماس و ویمر در حوزۀ معرفتی آلمانی تحت عنوان «تطابق»، «تعاون» و «تحاور» (همسازی، همکاری، همگویی) بررسی شده است. در مقابل، الگوی مفهومی ارتباطات میانفرهنگی در قرآن با بررسی آیات مرتبط با مضمون «تفاوت» و «اختلاف» در میان انسانها و با محوریت آیۀ ۱۳ سورۀ حجرات بیان شده است. ساختار این آیه رابطۀ «تفاوت» و «تقوا» را با سازوکار «تعارف» به معنای «همشناسی» و «تبادل معروف» تبیین میکند. دکترین ارتباطات میانفرهنگی در اسلام تعارف را جایگزین تفاخر، تحقیر و تکفیر میکند و این تعارف بر آیات ۱۷و ۱۸ زمر بر «استماع» و گشودگی در برابر دیگری ـ در عین «اجتناب» از طاغوت ـ استوار است. در ادامه، مؤلفهها و فرایند این الگوی قدسی تحت عنوان «همشناسی فرهنگی» مورد تحلیل قرار گرفته و تمایز آن با سه الگوی دیگر روشن شده است.
عضو هیات علمی گروه مطاللعات فرهنگی و ارتباطات
استادیار گروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام