در این مقاله آقاى سجادى به چهار مؤلفه حزب اشاره مىکند و نسبت اسلام را با یکى از مؤلفهها، یعنى کثرتگرایى سیاسى مىسنجد. به نظر وى کثرتگرایى محدود اعتقادى و اجتهاد تخطئه پذیر، از مبانىاى هستند که امکان پیدایش تکثر سیاسى و احزاب را در جامعه اسلامى فراهم مىکنند. در بررسي نسبت دين (اسلام) و تحزب، دو نوع ديدگاه يا تلقي مطرح است: برخي با تأكيد بر مفهوم «حزب» و كاربرد اين واژه در متون ديني، تلاش ميكنند تا رويكرد اسلام را در اين زمينه به بحث بگذارند. اين نوع تلقي نسبت به موضوع، با مشكلات خاصي همراه است كه از آن جمله ميتوان به عدم انطباق محتوايي اين مفهوم با موضوع اشاره كرد. رويكرد حاضر در اين نوشتار، به گونهاي متفاوت تلاش ميكند تا از طريق عملياتي نمودن تعريف حزب و شاخصسازي براي اين مفهوم، عناصر و مؤلفههاي مقوم آن را از منظر ديني به بحث بگذارد تا دريابد كه آيا ميتوان در جوامع و فرهنگ غيردموكراتيك از نظام حزبي سخن گفت؟ در حالي كه عدهاي از پژوهشگران غربي نوعي ملازمه دوسويه ميان نظام حزبي و دموكراسي ايجاد ميكنند، عدهاي ديگر ميان آن دو جدايي انداخته، با نگرش نخبهگرايانه، وجود عدهاي از نخبگان را كه براي دستيابي به قدرت با هم به رقابت ميپردازند، به عنوان پيشزمينه تحقق نظام حزبي مطرح مينمايند. در مجموع ميتوان نسبت به خاستگاه و پيشبايستههاي حزب از سه رويكرد عام و نسبتا مشهور ياد كرد: ۱٫ «رويكرد نهادي» كه حزب را با شكلگيري نهادهاي جديد سياسي نظير پارلمان پيوند ميدهد؛ ۲٫ «رويكرد بحران» كه از توالي پنج نوع بحران (هويت، مشاركت، مشروعيت، توزيع منابع و دخالت دولت) و نحوه مواجهه با آن، به عنوان خاستگاه احزاب سخن ميگويد؛ ۳٫ «رويكرد نوسازي» كه شكلگيري احزاب سياسي را با توسعه و نوسازي مرتبط دانسته و معتقد است كه احزاب سياسي تنها زماني زمينه تحقق پيدا ميكنند كه اقداماتي در جهت نوسازي به عمل آورند.
دانش آموخته و همکار آموزشی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / نمایندهٔ مردم ولایت غزنی در دوره شانزدهم (پارلمان افغانستان) / رئیس دانشگاه خاتم النبیین (ص) کابل