به طورسنتی، دو موضع متضاد فلسفی در ارتباط با مشروعیت ارزیابی کردن هنر وجود دارد: "مورالیزم" (بر اساس اصول اخلاقی)، و " اتونامیزم" (بر اساس استقلالگرایی). طبق مورالیزم، ارزشهای زیباشناسی هنر میبایست توسط ارزشهای اخلاقی مشخص شود. در مقابل، در شیوهی اتونامیزم به کار بستن اصول اخلاقی برای ارزیابی هنر صحیح نیست و صرفا جنبههای زیباشناسی باید مد نظر قرارگیرد. کارهای اخیری که در مورد نقد اخلاقی هنر انجام شده است، به ارایهی نظریههای جدیدی در این موضوع منجر شده است که برخی از آنها نمونهای تعدیل شدهی نظریههای مورالیزم و اتونامیزم بوده، حد وسط این دو نظریهی افراطی قرار میگیرند. اکنون نه تنها موضوع بررسی اخلاقی آثار هنری بی اشکال است، بلکه بحث بر سر این است که آیا می توان این نوع ارزشیابی را جزء بررسیهای زیباشناسی آثار هنری دانست. منازعات معاصر، بیشتر بر روی هنرهای روایی متمرکز شده است؛ زیرا این بخش از هنر دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که نقد اخلاقی هنر به آنها مرتبط میشود. تلاشهایی برای سادهکردن موضوع نقد اخلاقی هنر با اجتناب از ورود به مباحث فرعی، از قبیل تأثیر هنر بر روی مخاطب و سانسور، انجام شده است. با این حال، هنوز علاقهی زیادی برای درگیرکردن آثار هنری روایی در داشتن نقشی مهمتر در مباحث اخلاقی وجود دارد. از این رو، منازعهی نقد اخلاقی هنر، به موضوعاتی نظیر این که چرا هنرهای روایی دارای ارزش خاص شده و یا وسعت و ملاکهای مفهوم زیبا شناسی چیست، نیز پرداخته است.
استادیار گروه زبان انگلیسی دانشکده زبان های خارجی دانشگاه باقرالعلوم (ع)