چگونگي پيدايش كثرت ها، همواره ذهن انديشمندان را به خود مشغول داشته است. اهل عرفان در مقابل سه نظريه خلق، صدور و تكوين، نظريه تجلي را مطرح كرده اند. در نظريه تجلي، عشق حق به ذات خويش عامل تجلي پيدايش كثرات است. از ديدگاه عارفان، مبناي آيه بودن عالم كه در قرآن كريم آمده، همان تجلي و آشكار ساختن كمالاتي است كه به نحو بسيط در عالم غيب و الوهيت ذات حق وجود دارد. ايجاد اشيا در عين اينكه ظهور است و باعث ارايه و بازتاب كمالات حق، متضمن اخفاي حق نيز مي باشد؛ زيرا از كمالات بي نهايت، فقط پرده اي و شمه اي را ارايه مي دهند و هر موجودي به حسب صلاحيت خود، هستي پاك او را نشان مي دهد. اين موجود صمد، لايتناهي و بسيط مطلق، جايي خالي نمي گذارد تا غيري رخ نمايد. در نتيجه، كثرات جز وجه و جلوه اي از آن نيست. پس كثرت هاي عالم، عين تعلق و ارتباط به حضرت حق است و فقط كودكان اند كه تصوير در آينه را موجود مستقل مي پندارد. تجلي صفات جمال و جلال در مراتب گوناگون ظهور، ظاهر مي شوند و ظهور ذات در مظاهر صفات «اسماء حسنا» ناميده مي شود. در اين نوشتار با مروري برآثار اهل عرفان، ابعاد مختلف نظريه تجلي از جمله مفهوم شناسي تجلي، تلازم تجلي و وحدت شخصيه وجود، اقسام تجلي، توجيه كثرات در نظريه تجلي، تفاوت عليت و تجلي، عينيت آيت و حجاب در نظريه تجلي و در پايان، برخي از شبهات اين نظريه، طرح و پاسخ داده مي شود.
استادیار و عضو هیأت علمی جامعه المصطفی العالمیه صلی الله علیه و آله