جهانی شدن هنوز از نظر ماهوی در پرده ابهام قرار دارد; زیرا فرایندی است که در حال شدن است و نه کمال . با این همه در قبال این پدیده جرح و تعدیل های فراوانی صورت گرفته و نقد و تاییدهای متفاوتی ارایه گردیده است . طیف عظیمی از صاحب نظران مسایل بین المللی ضمن نقد تئوریک آن، از نظر عینی نیز این پدیده را چالش آور تلقی کرده و اذعان نموده اند که جهانی شدن به دلیل تمایل جدی به همسان سازی فرهنگی و اجتماعی، واکنش های جدی را در مقابل خود ایجاد می کند; واکنش هایی که عمدتا در چارچوب محلی گرایی یا منطقه گرایی از آن یاد می شود . جنبش ها و حرکت هایی مغایر و متناقض جهانی شدن با هویت های فرهنگی - دینی، قومی - نژادی و غیره نمود می یابد . در این میان، هویت دینی و تفکر اسلامی با دو ویژگی جاودانگی و جهان شمولی، به عنوان مهم ترین محور چالش زا در قبال جهانی شدن محسوب می گردد . مطالعه و بررسی توانمندی ها و ظرفیت درونی آموزه های اسلامی در مواجهه با جهانی شدن، مباحث مهم محافل علمی جوامع اسلامی است . این پرسش، امروزه دغدغه علمی اندیشمندان مسلمان است که: اسلام و آموزه های دینی در مواجهه با جهانی شدن چه وضعیتی خواهد داشت؟ آیا فرهنگ اسلامی توان مقاومت و معارضه در برابر فرهنگ و گفتمان جهانی شدن را دارد؟ این معارضه با اتکاء به کدام آموزه های دینی صورت می گیرد و تا چه اندازه احتمال توفیق دارد؟ و مهم تر از همه: آیا در عصر جهانی شدن که یکسان سازی فرهنگی و اجتماعی از سوی قدرت های مسلط بر تنوعات فکری، فرهنگی و اجتماعی جوامع بشری تحمیل می گردد، می توان از حوزه تمدنی به نام جهان اسلام یاد کرد؟ جایگاه و موقعیت این حوزه تمدنی در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود؟ پرسش های فوق و نظایر آن، مهم ترین سؤالاتی است که امروزه پژوهشگران مسلمان را به اندیشه و تفحص می طلبد . اما در این میان، تلاش نوشتار حاضر بر آن است که امکانات و توانمندی های جهان اسلام را در مواجهه با جهانی شدن به بحث گذارد . مقصود از منطقه گرایی، چارچوب فکری و غیرجغرافیایی است که بر اساس آن عده ای از کشورها و جوامع بر اساس مشترکات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به همگرایی و همسویی می رسند و در سطح کلان، از الگوی واحد برخوردار می گردند . در این راستا مفهوم «امت اسلامی » که یکی از مفاهیم کلیدی و بنیادین در اندیشه اسلامی است، به عنوان مهم ترین ظرفیت و توانمندی فرهنگ و اندیشه اسلامی، برای ایجاد همسویی و همسانی جوامع اسلامی مورد توجه قرار می گیرد . ناگفته پیداست که تحقق عینی «امت اسلامی » مکانیزم پویا و قدرتمندی است که امت اسلام و فرهنگ اسلامی را از توانمندی بالایی برای مواجهه با جهانی سازی فرهنگی برخوردار می سازد . از نظر تاریخی نیز اندیشمندان مسلمان، همواره این مفهوم را مورد تاکید و توجه قرار داده و از آن به عنوان محور مشترک و وحدت بخش مسلمانان نام برده اند . احیاءگران اندیشه دینی، بازخوانی و تجدید حیات مقوله «امت اسلامی » را در محور فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود قرار داده اند و از آن به عنوان عامل وحدت بخش و مکانیزم کارآمد برای شکوه و عظمت مسلمین و نفی استعمار و استثمار یاد کرده اند . در میان احیاءگران اندیشه اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) بیش از همه مقوله امت اسلامی را مورد توجه قرار داده اند . اگر سایر اندیشمندان مسلمان از اهمیت این «مقوله » در حد مباحث نظری یاد نموده اند، حضرت امام با عنایت به ضرورت های عینی زمانه اش از نابسامانی و پراکندگی جوامع اسلامی که شکوه و عظمت فرهنگ اسلامی را خدشه دار نمود، اظهار سوگمندی کرده، بیش از پیش تحقق عینی آن را مورد تاکید قرار می دهد . در این مختصر تلاش بر آن است تا مقوله امت اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام به بحث گذاشته شود . در این راستا نحوه تلقی و نگاه ایشان به این مسئله، موانع و محذورات تحقق آن و در هایت شیوه ها و مکانیزم عینیت «امت اسلام » مطرح خواهد شد . امید است این گام، بستر مناسبی را برای پژوهش های جدی و عالمانه پژوهشگران مسلمان فراهم آورد . این نوشتار اعتقاد دارد که حرکت جوامع اسلامی به سوی تشکیل و تحقق عینی امت اسلام و رفع موانع نژادی، فرقه ای و ملی گرایانه از راه همگرایی و اتحاد امت اسلام، استراتژی معقول و کارآمد جهان اسلام در قبال جهانی شدن می باشد; هرچند قابل انکار نیست که تا رسیدن به این مرحله، راه دراز و صعب العبوری در پیش است، اما دشواری مسیر به مفهوم ممکن نبودن رسیدن به مقصد نخواهد بود .
دانش آموخته و همکار آموزشی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / نمایندهٔ مردم ولایت غزنی در دوره شانزدهم (پارلمان افغانستان) / رئیس دانشگاه خاتم النبیین (ص) کابل