چکیـدهفهم قرون جدید (رنسانس) در اروپا و تحولهای آن، بدون فهم دوره وسطی عملی نیست؛چرا که هر چیزی که در عهد رنسانس اتفاق افتاده، ریشه در دورۀ قرون وسطی دارد.در اینجا سعی شده به این امر توجه شود که آباء و اربابان کلیسا از دین و مذهب بهصورت یک ابزار برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکردند. آنها برای قدرت دادنبه مذهب، بارگاهی سلطنتی، مانند واتیکان ساختند و به پاپ به عنوان نماینده و جانشینعیسی مسیح قدرتی بیحساب دادند تا در طی قرون متمادی بتواند حکم قتل و سوزاندنمخالفان زمان خود را با سرسختی تمام صادر نماید. دانشمندان نوآوری را که عقایدشانبا کتاب آفرینش مسیحیت تضاد داشت، در آتش سوزاندند. از طرفی، در تعالیم اولیةمسیح، نگاه مثبتی به مالکیت خصوصی اموال نبود، ولی در دورههای آبای کلیسا، به ویژهآگوستین قدیس توانستند نهضتهای مخالف مالکیت خصوصی را شکست دهند و راهرا برای انباشت اموال، حتی برای خود کلیسا هموار کنند. در ادامه، وقتی عواید و املاکزیادی نصیب کلیسا و اربابان آن شد، اختلاف و درگیری کلیسا و پادشاهان اجتنابناپذیربود. پاپ برای به دست آوردن قدرت قبلی خود به دنبال راه چاره بود که میتوان گفتجنگ صلیبی علیه مسلمانان در سال ۱۰۹۵م میتوانست این زمینه را برای پاپ به وجودآورد و همین اربابان کلیسا، تجار و بازرگانان اروپا و غرب را به جنگ تشویق کردند و چوندر مقابل، قدرت مذهبی دیگری، همچون اسلام را میدیدند که راه نفوذ آنها را سد کرده،با استفاده از احساسهای مذهبی مردم اروپا، به نام دین مسیح، جنگ و کشتار بزرگی رابه نام جنگهای صلیبی به راه انداختند و با استفاده از دین، مردم را به جهاد دعوت کردند؛چون در این امر، پاپ حرف اول را میزد و دین به صورت یک ابزار دست آنها بود.