و يريكم آياته فأي آيات الله تنكرون ـ أفلم يسيروا في الارض فينظروا كيف كان عاقبه الذين من قبلهم كانوا اكثر منهم و اشد قوه و آثاراً في الارض فما أغني عنهم ماكانوا يكسبون (غافر ۸۱ و ۸۲) و (خداوند) نشانههاي خويش را به شما مينماياند، پس كدام نشانههاي خدا را انكار ميكنيد؟ آيا در زمين سير نميكنند تا سرانجام پيشينيان را بنگرند كه شمارشان بيشتر از ايشان بود و توانمندي و آثار آنها در زمين بيشتر، پس آن چه به دست آورده بودند آنها را به كار نيامد. زلزله بم در كنار ويرانيهاي بزرگي كه از خود باقي گذاشت، زمينهساز مباحث زيادي در جامعه شد. زلزلهخيز بودن ايران و انتظار همراه با نگراني و اضطراب وقوع زلزله در تهران سبب شده است بحث از اين پديده رنگ كهنگي به خود نگيرد و به ويژه با توجه به زلزله اخير بلده و مرزن آباد, بحث زلزله همچنان يك مساله روز باشد. مباحث مطرح شده، گوناگوني وجوه و ابعاد حوادثي از اين دست را نشان ميدهد و با صدايي رسا ما را به ضرورت خروج از يكسويه نگري و گرايش به همهجانبهنگري در حوادثي مشابه فراميخواند. زلزله، مستقل از اراده انسانها به وقوع ميپيوندد و ظاهراٌ هيچ راهي براي بازدارندگي نسبت به آن وجود ندارد، اما اين امكان براي انسانها وجود دارد كه پيش و پس از زلزله با توان و تدبير خود از آفات آن بكاهند و حتي از اين تهديد، فرصتي براي كمال مادي و معنوي جامعه بشريت بسازند. قرآن پديدهها و حوادث طبيعي را از نشانههاي خدا براي خردمندان و متفكران و پارسايان و اهل يقين ميداند: يونس، ۶؛ زمر،۴۲؛ بقره، ۱۶۴؛ رعد، ۳ و ۴؛ نحل ۱۱ تا ۱۳ و ۶۷؛ روم، ۲۰ تا ۲۵؛ جاثيه ۳ تا ۵؛ انعام ۹۷ تا ۹۹٫ به عنوان مثال: ألم تر أن الله أنزل من السماء ماءاً فسلكه ينابيع في الأرض ثم يخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يجعله حطاماً إن في ذلك لذكري لأولي الألباب. (زمر، ۲۱) آيا نديدي كه خداوند از آسمان آب فرو فرستاد و آن را در چمشهها در زمين جاري ساخت، سپس با آن گياهاني با رنگهاي گوناگون بيرون ميآورد ثم (اين گياهان) خشك ميشود پس آن را زرد ميبيني سپس خداوند آن را خاشاك قرار ميدهد، براستي در اين امر يادآوري (و تذكري) براي صاحبان خرد است. انسان مؤمن دينباور و تربيت يافته قرآن و مكتب پيامبر و اهل بيت عليهم السلام در مواجهه با پديدههاي طبيعي، خرد و دانائي و انديشه خويش را به كار ميگيرد تا راه به سوي خالق بپويد. انسان مؤمن با دركي درست از عالم هستي چه آن گاه كه در جهانِ شاداب و سرسبز, تنوع رنگ گياهان را ميبيند و چه آن گاه كه رنگ زرد خشكي و ويراني بر آن افشانده ميشود نگاه خود را به جهان اطراف در پرتو باور خود به خالق هستي معني ميبخشد و هيچ آن و صحنهاي را مستقل از اراده حضرت حق در نظر نميگيرد. مؤمن بهار و خزان دنيا را از ناحيه خدا ميداند, پس نه زيبايي بهار او را از خدا غافل ميكند و نه بي رنگي خزان او را از زانو در ميآورد. چنين نگاهي به حوادث طبيعي از جمله زلزله دركي عميق و جامع به آدمي ميدهد و او را از محدودنگري رهايي ميبخشد. همهجانبهنگري امري بايسته و اجتنابناپذير براي تبيين درست و مواجهه شايسته با هر پديدهاي است و امروزه كمتر حادثهاي است كه بتوان تنها از منظري خاص بدان نگريست و دركي مناسب از آن ارائه داد. درك مناسب و شايسته در گرو تعدد نگاهها و زاويههاي بررسي است و مطالعات چندرشتهاي و ميانرشتهاي نيز در چنين فضايي و بر اساس چنين دركي صورت بسته است. اما به نظر ميرسد همه جانبهنگري و جامع نگري نيز تنها در پرتو دين و آموزههاي ديني به دست ميآيد. نگاه جامع و همه جانبه نگر لاجرم بايد نگاهي از بالا باشد. كسي ميتواند همه ابعاد يك پديده را ببيند كه خود در افق همسطح با آن پديده نيايستاده باشد. خرد و دانائي و فناوري ميتواند تا حدي اين توانائي را به انسان بدهد ولي تنها خرد و دانائي مبتني بر, متصل به و سيراب از آموزههاي وحياني است است كه آدمي را در اتصال با مبدأ هستي قرار ميدهد و امكان نگاهي فرادست را به او ميدهد. بنابراين اگر بخواهيم نسبت به پديدههايي مانند زلزله دركي درست و همه جانبه داشته باشيم بايد از پوسته نگاه محدود مادي و محسوس برون آييم و اين حادثه و حوادث مشابه را ـ آنگونه كه قرآن به ما ميآموزد ـ از نشانههاي خدا و فرصتي براي كاربست خرد و انديشه بدانيم. تدابير ما براي كاهش آفات و آسيبهاي زلزله و حوادث مشابه, متناسب با درك ما از چيستي و ابعاد اين حوادث است. اگر زلزله را تنها يك كنش و واكنش درون زمين و ويرانيهاي ناشي از آن و اشك و آه زلزلهزدگان بدانيم تدابير ما محدود به اين جنبهها خواهد بود و اگر ابعاد ديگري نيز براي آن در نظر بگيريم ناگزير براي آنها نيز بايد چاره انديشي كنيم. در نگاهي مقدماتي, به نظر ميرسد براي تدبير شايسته پديده زلزله بايد وجوه و ابعاد زير را در نظر گرفت و هر نوع برنامهريزي و مديريت را با توجه به اين ابعاد سامان داد: ۱٫ وجه علمي (زمينشناسي) ـ رايجترين و انكارناپذيرترين وجه زلزله، وجه طبيعي آن و وقوع آن بر اساس محاسبات زمينشناسي و جغرافيايي و اقليمي و آب و هوايي است كه مؤسسات علمي ويژه ژئوفيزيك و زلزلهشناسي متولي آن هستند و شكي نيست كه دستاوردهاي مطالعات و تحقيقات و اظهارنظرهاي كارشناسي آنها پيش، حين و پس از وقوع زلزله افزون بر بهرههاي علمي نقش مؤثري در مديريت بحران و شكل دادن به افكار عمومي دارد. ۲٫ وجه معرفتي ـ نگاه متعارف به زلزله، نگاه به اين پديده به عنوان يك بلاي طبيعي است. در اينگونه موارد همواره پرسشهايي بنيادي در ذهن مردم خلجان ميكند؛ مانند: وقوع اين ويرانيها و ويرانگريها و كشتهشدن كودكان و كهنسالان چگونه با رأفت و رحمت خداوند سازگار است؟ آيا زلزله نتيجه اعمال زشت انسانها و مجازات آنهاست؟ در اين صورت مجازاتِ يكسان انسانهايي كه گناهاني متفاوت دارند و يا گناهكار نيستند چه توجيهي دارد؟ آيا زلزله ميدان آزمايش انسانهاست؟ در اين صورت آيا روشهاي مناسبتتري براي آزمايش انسانها وجود ندارد؟ آيا دعاي مردم يا دعاي انسانهاي وارسته و پرهيزكار ميتواند از وقوع چنين حوادثي جلوگيري نمايد؟ وقوع زلزله به عنوان مجازات با آموزههايي كه گفته ميشود عذاب امت پيامبر را نفي ميكند چگونه سازگار است؟ زلزله خشم طبيعت است يا قهر خدا يا تجلي رفتار انسانها؟ پاسخ عالمانه و منطقي به اينگونه پرسشها ميتواند فراتر از توجيه معرفتي چند و چون وقوع يك زلزله، درك درستي را از نظام هستي و جايگاه خدا و انسان در آن بر پايه انديشه اسلامي القاء نمايد. شايد مردم در شرايط طبيعي انگيزه كمتري براي كنجكاوي و تلاش براي درك پاسخ اين پرسشها داشته باشند، ولي فضاي متأثر از زلزله فرصتي مناسب براي پرداختن به اين گونه مباحث فراهم ميآورد. روشن است كه بهترين شكل امدادرساني صاحبان انديشه در شرايط زلزله تلاش براي پاسخگويي به اينگونه پرسشهاست. ۳٫ وجه عاطفي و رواني ـ در شرايط زلزله چه خانوادههاي عزادار و چه ديگر همشهريان و هموطنان و ابناي بشر بسان افراد طوفانزده بيش از ديگر شرايط به ياد خدا هستند و به تضرع و استغاثه روي ميآورند. قرآن در موارد متعددي به اين موضوع اشاره كرده است. (يونس, ۱۲؛ روم, ۳۳؛ زمر ۸ و ۴۹ و ديگر موارد). به عنوان نمونه: و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما كشفنا عنه ضره مر كان لم يدعنا الي ضر مسه كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون (يونس, ۱۲) و هنگامي كه به انسان زيان و سختي رسد ما فرا ميخواند، چه به پهلو باشد و چه نشسته و چه ايستاده، پس هنگامي كه سختي و زيان را از او دور كرديم، به راه خود ميرود چنان كه گوئي ما را هرگز براي سختي كه به او رسيده بود نخوانده است، اينگونه براي مسرفان آنچه انجام ميدهند آراسته ميشود. و إذا أنعمنا علي الإنسان أعرض و نئا بجانبه و اذا مسه الشر فذو دعاء عريض (فصلت, ۵۱) و آنگاه كه به انسان نعمت داديم روي برگردانيد و دور شد و آن گاه كه بدو شر رسيد, پس داراي دعاي گسترده (و يا بر زبان آورده شده) است. روح لطيف شده انسانها و روحيه برانگيخته شده انسانها براي تعاون و نوعدوستي در چنين شرايطي نمونههايي به ياد ماندني از ايثار و از خودگذشتگي به نمايش ميگذارد. شناخت دقيق اين روحيه و عوامل اثرگذار بر آن و جهت دادن به آن ميتواند ضمن كمك مؤثر به مديريت اوضاع به همريخته و بحران ناشي از زلزله و تسلي دادن به حادثهديدگان، انسانها را به لزوم توجه هميشگي به مبدأ هستي و زوالپذيري دنياي مادي و انس با دعا و دوام و پايايي روحيه نوعدوستي، ايثار و عاطفه سوق دهد. روحانيان، روانشناسان و روانكاوان توان انجام چنين وظيفه سنگيني را دارند. ۴٫ وجه شرعي و آداب و آيين ديني ـ يكي ديگر از وجوه مبتلابه در شرايط زلزله، بروز پارهاي پرسشها در باره پارهاي مسائل شرعي است كه يا ويژه شرايط بحراني زلزله است و يا احكام شرعي شناخته شدهاي است كه دوام و بقاي آن در شرايط زلزله محل ترديد قرار ميگيرد. برخي از اين احكام شرعي نيازمند آموزش عمومي است و انجام برخي ديگر نيازمند فراهم آوردن و پيشبينيهاي لازم پيش از وقوع زلزله. به عنوان مثال وجوب خواندن نماز آيات و غسل ميت و كفن و دفن كشتهها نيازمند آموزش عمومي است ولي شايد تيمم بدل از غسل اموات كار آساني نباشد و تنها روحانيان و افراد آموزش ديده توان انجام آن را داشته باشند و لذا پيشبينيهاي لازم در اين زمينه بايد به عمل آمده باشد. نمونههايي از پرسشهاي فقهي نيز كه معمولاً در اين شرايط براي مردم و امدادرسانان پيش ميآيد و در آموزشهاي عمومي و يا اختصاص امدادرسانان بايد مورد نظر قرار گيرد چنين است: جواز يا عدم جواز تماس با نامحرمان براي نجات آسيبديدگان، حكم اشياي يافته شده مجهول المالك، وظيفه زناني كه امكان فراهم آوردن پوشش مناسب را در حين وقوع زلزله نمييابند و مثلاً براي حفظ جان خود بدون پوشش مناسب از منزل خارج شدهاند، تكليف نمازهاي يوميه آسيبديدگان يا خانواده آنها كه مشغول نجات اعضاي خانواده خود هستند، جواز يا عدم جواز تصرف در اموال مردم براي امدادرساني و نمونههاي ديگر. ۵٫ وجه سياسي داخلي ـ ارزيابي درست مسؤولان از ابعاد و پيامدهاي زلزله در حوزه سياست داخلي تعيين كننده نوع و چگونگي و سطح دخالت مسؤولان در حادثه است و اين امر به نوبه خود ميتواند گواه كارآمدي نظام و در نتيجه تقويت رابطه مردم با حاكميت باشد و يا خداي ناكرده نشان ناكارآمدي نظام و در نتيجه كاهش اعتماد مردم به حاكميت. سهم و نقش مسؤولان سياسي بايد سهم و نقش تعريف شده و تابع منطق مشخص و قابل دفاعي باشد، نه اينكه پس از وقوع حادثه هر كس حسب ذوق و سليقه و ميزان تأثر خود موضعي اتخاذ كند. به نظر ميرسد بخشي از حضور فعال و گسترده رهبر معظم انقلاب در ماجراي زلزله بم براي جبران خلأ ناشي از اين بيتوجهي در مديريت اين حادثه غمبار بود. ۶ وجه سياسي خارجي ـ اگر ابعاد ويراني ناشي از زلزله زياد باشد, مطابق عرف بينالملل, دولتها و يا نهادهاي غيردولتي خارجي به عنوان همدردي موضع گيري ميكنند. اين موضع گيري گاه با ارسال كمك از سوي آنها همراه است و گاه تنها با شعار كمك. پذيرش يا عدم پذيرش اين كمكها و چگونگي واكنش به موضعگيري دولتمردان خارجي به ويژه كشورهاي متخاصم و چگونگي رفتار با نيروهاي اعزامي از سوي آنها در داخل كشور نيازمند تدبيري از پيش انديشيده شده است كه گاه بحران ناشي از زلزله مانع دورانديشيهاي لازم و مراعي داشتن اصول حكمت و عزت و مصلحت در اين زمينه ميشود. به هر حال حضور افرادي مطلع از حوزه سياست خارجي در ستادهاي بحران و كمكرساني ميتواند مفيد و بلكه لازم به نظر ميرسد. ۷٫ وجه ارتباطي و اطلاعرساني ـ يكي از مهمترين و برجستهترين وجوه حوادثي مانند زلزله، وجه رسانهاي آن است. ميزان اطلاعاتي كه از طريق رسانههاي عمومي بايد منتشر شود، جهتگيري اين اطلاعات، تفاوتها و تمايزهاي خبر مربوط به بحران با ديگر گونههاي خبر، شيوههاي سنجش سريع بازخورد اطلاعات نزد انواع مخاطبان، سرنوشت ديگر وظايف و كاركردهاي رسانهها در چنين شرايطي، نوع تغييرات لازم در برنامههاي متعارف راديوئي و تلويزيوني، امكان بازتعريف كاركردهاي ويژه براي رسانهها در چنين شرايطي، شيوه مواجهه با شايعهها و دهها موضوع از اين دست گوياي ضرورت راهاندازي دورههاي آموزشي كوتاه مدت ارتباطات ويژه شرايط بحراني ـ متناسب با شرايط ايران ـ است كه بدون آن نظام ارتباطي و اطلاعرساني قادر به انجام وظيفه مطلوب خود نيست. در همين چارچوب دفتر روابط عمومي ادارات و سازمانهايي كه در مناطق زلزلهزده داراي نقش هستند حتماٌ بايد آموزشهاي لازم را براي پاسخگويي به مراجعان به ويژه مردم عادي ديده باشند. تلفنخانهها به عنوان نخستين مجراي ارتباط مردم با يك سازمان كهاي كاش در شرايط عادي نيز از نظر ساختار تشكيلاتي زير نظر روابط عموميها ايفاي نقش ميكردند به ويژه در شرايط بحراني نقش مهمي در آرام كردن و تسكين دادن به دردهاي مردم دارند همانگونه كه ضعف آنها ـ كه متأسفانه اغلب بدان متصفند ـ در عصباني كردن مردم بسيار مؤثر خواهد بود. همچنين شيوههاي آموزش عمومي و ويژه متناسب با اين شرايط در همين چارچوب ميتواند مورد نظر قرار گيرد. ۸٫ وجه حقوقي ـ يكي از پيامدهاي زلزله از بين رفتن اسناد و مدارك حقوقي زلزلهزدگان و مشكلات ناشي از آن است. آموزشهاي عمومي پيش از وقوع زلزله براي شيوه نگهداري بهينه از اسناد تا حدي ميتواند از شدت مشكلات بكاهد. همچنين شيوه كمك رساني نهادهاي حقوقي پس از وقوع زلزله و در مراحل بازسازي نيز يكي از مسائلي است كه در نگرشي جامع نسبت به زلزله، نميتوان از آن چشم پوشيد. ۹٫ وجه اجتماعي ـ وجه اجتماعي زلزله معمولاً بيش از ديگر وجوه مورد توجه برنامهريزان و دستاندركان قرار گرفته است و در باره چگونگي گردآوري كمكهاي مردمي و گسيل داشتن آن به مناطق زلزلهزده و سرنوشت كودكان بيسرپرست و نقش و سهم نهادهاي ذيربط براي امدادرساني تجربيات و مقررات تدوين شده مشخصي وجود دارد. اما در همين زمينه تجربه بم نشان دهنده نابسامانيهايي در اين زمينه به ويژه در مقام اجرا بود و از سوي ديگر مواردي نيز در اين زمينه هنوز مورد توجه جدي قرار نگرفته است و توجه به آن ميتواند در حل پارهاي مشكلات مؤثر باشد. به عنوان نمونه مسأله بيمه و تبديل به فرهنگ شدن، امكان سنجي تشكيل ستادهاي اشتغال موقت در مناطق زلزلهزده، پيشبيني و حتي آمادهسازي مناطقي براي اسكان موقت آسيبديدگان در همه شهرهاي كشور، روشهاي ساماندهي ساكنان مناطق زلزلهزده براي امداد و كمكرساني و نمونههايي از اين دست ميتواند در پرتو تقويت نگاه عالمانه به وجه اجتماعي زلزله مورد نظر قرار و پاسخ يا راهحل مناسب بيابد. ۱۰٫ وجه اقتصادي و بازرگاني ـ آسيب ديدن بانكها، از دست رفتن موجودي نقدي افراد، بر هم خوردن تعادل يا نظم موجود در عرضه و تقاضا در سطح منطقه و گاه در سطح كشور (مثلاً در مواردي كه منطقه زلزلهزده كانون توليد يك محصول با گستره توزيع و مصرف در سطح كشور باشد)، بالارفتن مصرف محصولاتي خاص در منطقه زلزلهزده، زمينههاي جديد سرمايهگذاري پس از وقوع زلزله، خطراتي كه سرمايهگذاري بخش خصوصي را در مناطق زلزلهخيز تهديد ميكند و محورهايي مانند آن نشان دهنده اهميت وجه اقتصادي زلزله و ضرورت توجه به آن در برنامهريزيهاي مربوط به زلزله است. ۱۱٫ وجه تاريخي ـ مراد از وجه تاريخي تلاشهايي است كه فراتر از اطلاعرساني براي ثبت دقيق حوادث از منظرهاي مختلف صورت ميبندد. عكسها، گزارشها و به ويژه خاطرات مهمترين دادههايي هستند كه براي ثبت تاريخي حادثه زلزله به كار ميآيند. طبيعي است حضور دانشپژوهان رشتههاي تاريخ كه دركي عالمانه از مفهوم سند تاريخي دارند، ميتواند به توليد دادهها يا اطلاعات پردازش شدهاي بيانجامد كه مهمترين دستمايه براي نگارشهاي تاريخي باشد. اينگونه فرصتها تكرار ناپذيرند و پندار بسنده بودن فراوردهاي اصحاب رسانهها براي اين منظور، نشان دهنده غفلت از بايستگيهاي مطالعات تاريخي است. ۱۲٫ وجه مرتبط با محيط زيست ـ تأثيرات مخرب كوتاه مدت و بلند مدت زلزله بر محيط زيست و شيوههاي كاستن از آن متناسب با مناطق مختلف يكي ديگر از وجوه زلزله است كه در نگاهي جامع بايد مد نظر قرار گيرد و براي چارهانديشي شود. ۱۳٫ وجه مرتبط با فرهنگ عمومي ـ يكي از نقاط قابل توجه در باره زلزله كه به ويژه در حادثه زلزله بم به صورت چشمگير به چشم ميخورد، لطائف و طرائفي بود كه مردم در كنار همدرديها و همدليها و حزن و اندوهها بر زبان ميآوردند. در حالت ويبره (Vibrate به معناي مرتعش ساختن است) قرار دادن تلفنهاي همراه به عنوان همدردي با زلزلهزدگان، ارسال يك كاميون خطكش براي اندازهگيري عمق فاجعه، از قبر بيرون آوردن مردگان به عنوان نجات زلزلهزدگان و از اظهار شگفتي از كفنپوش بودن كشتهشدگان، كشف مقادير زيادي ساعت ديواري و تاقچهاي به جاي انسان زنده داراي قلب تپنده از سوي زنده يابها, بمبئي ناميدن گوسفندان زنده از زير آوار بيرون آمده و مانند آن نمونههايي از اين طرائف است كه معمولاً پس از گذشت زمان از يادها ميرود و ثبت دقيق آن از سوي پژوهشگران مردمشناسي اجتماعي و دستاندركاران تدوين فرهنگ عامه براي شناخت فرهنگ و روحيه ايرانيها بسيار سودمند است. در اين چارچوب همچنين اعتقاد مردم به راز و رمز زنده ماندن افرادي خاص كه انتظار كشته شدن آنها ميرفت و يا سالم ماندن بناها و اشيائي كه انتظار ويراني آنها ميرفت شايسته ثبت و تحليل است. ۱۴٫ وجه عمراني و حمل و نقل جادهاي ـ خرابيهاي ناشي از زلزله در ساختمانها و جادهها و چگونگي بازسازي آنها نيز يكي از وجوه غيرقابل انكار زلزله است و حضور صاحبنظران اين حوزه را در ستادهاي پيشگيري و كمكرساني ضروري ميسازد. به عنوان مثال اگر بتوان در هر يك از شهرهاي كشور مسيرهايي را كه دسترسي به نقاط اصلي شهر را آسان ميكند شناسائي كرد و تدابيري انديشيد كه در اين مسيرها تراكم بناهاي شهري يا خانههاي مسكوني به حداقل برسد, ميتوان در صورت بروز حادثه به سرعت و با كمكهاي ماشينهاي راهسازي اين مسيرها را هموار كرد و امدادرساني را تسهيل نمود. ۱۵٫ وجه بهداشتي و درماني ـ اين بعد از زلزله نيز نيازمند توضيح نيست و يكي از متداولترين اقداماتي كه پس از وقوع زلزله صورت ميگيرد اقدامات بهداشتي و درماني است, هر چند كه متأسفانه در زلزله بم نارسائيهاي غيرقابل انتظاري و قابل پيش بيني مردم را دل آزرده كرد. ۱۶٫ وجه مديريتي ـ وجه مديريتي زلزله مهمترين وجه آن در ميدان عمل است كه اغلب وجوهي كه پيش از اين ذكر شد حتي اگر مورد توجه قرار گيرند مادام كه در يك نظام برنامهريزي و مديريت شده كلان جايگاه بايسته و متعامل و متناسب با يكديگر را نيابند، راه به جايي نخواهند برد. وجه مديريتي دربردارنده وجه برنامهريزي هم هست. حضور يك صاحب نظر مديريت بحران برخوردار از تجربه اجرائي, در كنار رئيس ستاد حوادث غيرمترقبه استانها امري نه تنها سودمند, بلكه اجتناب ناپذير است. طبيعي است وجوه مختلفي كه ذكر شد داراي وزن و اهميت يكسان نيستند. اگر اين وجوه به اضلاع يك چندضلعي تشبيه كنيم, اين چندضلعي يك چندضلعي نامنتظم خواهد شد كه نه فقط اندازه اضلاع بلكه ضخامت و نقش آفريني اضلاع آن نيز يكسان نيست. به عنوان مثال شايد بتوان وجه معرفتي زلزله را كه ترسيم كننده مباني برخورد انسان با محيط پيراموني او و نيز با خداي خالق هستي است، بنياديترين وجه و جوهره همه وجوه دانست و وجه مديريتي را ساماندهنده ديگر وجوه در ميدان عمل. وجه معرفتي قاعده اين چندضلعي است و وجه مديريتي فراتر از ديگر وجوه قرار ميگيرد. طبيعي است مباحث مطرح شده در اين نوشتار, قابل تعميم بودن بر ديگر حوادث طبيعي بحران آفرين هم هست و لذا دعوت به بازنگري شرح وظايف ستادهاي حوادث غيرمترقبه و ديگر نهادهاي داراي وظايف مشابه, تنها براي مواجهه با زلزله نيست و در ديگر حوادث هم ميتواند مورد نظر قرار گيرد. به نظر ميرسد اگر مديريت شرايط بحراني زلزله با مدنظر قرار دادن آموزههاي ديني و با توجه به رويكردها و وجوهي كه بدانها اشاره شد سامان يابد و در ميدان عمل هم كاميابي داشته باشد, مديريت زلزله را ميتوان تند شده يك فيلم از زندگي پر مهر و عطوفت و ايثار و نظم و نوعدوستي جامعه ديني در شرايط عادي دانست.
استاد و مدیر گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام