هدف پژوهش حاضر ارائه رویکرد تفسیر سیاسی امام خمینی، به مثابه یک رویکرد تفسیری اثربخش در تحوالت سیاسی جهان اسالم بود. تبیین و گفتمانسازی این رویکرد تفسیری میتواند زمینهساز بازگشت قرآن به متن تحوالت جهان اسالم باشد. در این پژوهش به این سوال پاسخ داده شد که رهیافت متفاوت امام خمینی در تفسیر سیاسی قرآن کریم چیست؟. این رویکرد مبتنی بر چارچوب نظری نظریه دوفطرت تبیین گردید. نتایج نشان داد که قرآن به مثابه یک مکتب سیاسی مستقل و کارآمد به یک گفتمان فراگیر در جهان اسالم تبدیل نشده است، چرا که تفاسیر متحجرانه در جهان اسالم با بزرگنمایی فروعات و به حاشیه راندن »مقاصد قرآن« از قرآن سیاستزدایی نمودهاند، و رویکردهای ملتقطانه، قرآن را سکوالر و جدای از سیاست و جامعه تفسیر نمودهاند و حاصل هر دو »مهجوریت قرآن« بوده است، لذا امروز اندیشه و کنش سیاسی در جهان اسالم متاثر از مقاصد قرآن نیست. اما رهیافت خاص و متفاوت امام خمینی در تفسیر سیاسی قرآن توانست قرآن را به مثابه یک مکتب سیاسی معرفی کند و تاثیرات جدی در تحوالت سیاسی ایران و انقالب اسالمی در سطح بینالمللی داشته باشد. مهمترین اصول تفسیر سیاسی امام خمینی مقصدگرایی، مردمگرایی و عملگرایی است. حاصل این اصول، رویکرد خاص تفسیری با عنوان »رویکرد راهبردی« خواهد بود، که درپی تحقق مقاصد قرآنی در جهان است.