"آیا واقعا دین برای توسعۀ اجتماعی بشر برنامهایدارد،یا اینکه دین محدود به امور فردی است؟تحقققدرت ادارۀ حکومت توسط دین،چه لوازمی دارد؟درطرف مقابل،کارآمدی و قلمرو تصرف علوم کاربردی درچه حد است؟محتوای علوم روز،با سدههای قبل چهتفاوتهایی دارد؟رشد سریع این علوم در دنیای امروز بهچه دلیل است؟چه کسانی و با چه شیوهای«هدایت وتوسعه»علوم روز را بر عهده دارند؟پاسخگویی بهنیازمندیهای رو به رشد اجتماعی جامعه اسلامی ماچگونه ممکن است؟برای ترقی و توسعه همه جانبۀکشور اسلامی خود باید چه راهی را در پی بگیریم؟درتشخیص و بکارگیری راهبردهای توسعه(راهبردهایسیاسی،اجتماعی و اقتصادی)،جایگاه و نقش حوزه ودانشگاه-بعنوان دو عنصر موثر در فرهنگ جامعهاسلامی-چیست؟ پاسخ به این دسته از سؤالات با بررسی رابطهمنطقی دین و علوم کاربردی روشن میشود،از اینبحث در طول تاریخ دین و علم با تعابیر مختلفی یادشده است؛عناوینی همچون چیستی رابطه وحی،عقل و حس،رابطه علم و ایمان،علم و دین،دین وتوسعه،دانش و ارزش،هست و باید،سنت و تجدد،معرفت دینی و معرفت علمی و حتی مسایلی همچونرابطۀ کارشناسی و فقاهت،حوزه و دانشگاه،همه و همهجلوههای مختلفی از بررسی رابطه منطقی دین و علومکاربردی است. در این رساله علاوه بر ویژگیهایی که نگارنده دررساله اول و دوم در تبیین مطالب داشته،ویژگی دیگرینیز به چشم میخورد و آن نقد و بررسی سه نظریه در«روش تولید علوم کاربردی»بر اساس تفکیک بین سهرکن«۱-اصول موضوعه ۲-معیار صحت ۳-روشتجزیه و ترکیب»میباشد. خلاصه نظرات مولف در این زمینه این است کهنظریهها تخمینهائی-ابتدائا ذهنی-در مورد نسبتبین پدیدهها هستند که موارد روش تولید علوم کاربردیدر مدل فرضی-استنتاجی میباشند و اصل موضوعه ومعیار صحت دو رکن رکین در شکل گیری هر نظریهمیباشد،چرا که فرضیه در بدو شکل گیری خودبر اصولی مفروض و پذیرفته شده بنا نهاده میشود وپس از شکل گیری باید بر اساس معیاری مشخص خودرا به اثبات رساند."