از میان جناحهای موجود در اسرائیل، راستگرایان را به طور كلی میتوان به سه گروه راستگرایان میانه، افراطی و افراطی مذهبی تقسیم كرد كه دو گروه اول عمدتاً دارای گرایشات لائیك و گروه سوم دارای گرایشات به شدت مذهبی یهودی است. مقالة حاضر به بحث پیرامون شاخة اخیر میپردازد. این گروه از پیش از تأسیس رژیم اسرائیل تاكنون همواره در سیاست صهیونیستی نقشآفرینی كرده و نمایندة تندترین گرایشات بودهاند و همواره با هر نوع سازش یا عقبنشینی از مواضع یهودی و صهیونیستی مخالفت كردهاند. تا زمانی كه رژیم صهیونیستی هر روز اراضی بیشتری را از فلسطینیها تصرف میكرد و به اصطلاح رو به ترقی بود، این گروه راضی به نظر میرسیدند، اما از زمانی كه مسئله طرح صلح با اعراب در كمپ دیوید و عقبنشینی از سینا، و سپس صلح با فلسطینیها، عقبنشینی از برخی سرزمینهای اشغالی، تشكیل دولت فلسطین و عقبنشینی از لبنان مطرح شد این گروه مخالفتهای شدیدی ابراز داشتهاند و جدیدترین این مخالفتها، مخالفت باطرح شارون برای عقبنشینی از غزه بود. به عنوان مثال طرح شارون برای تخلیة شهركهای یهودینشین نوار غزه، مخالفت شدید راستگرایان افراطی خصوصاً مذهبیون را در پی داشت كه با اقداماتی نظیر صدور بیانیه، تهدید وزرای افراطی به خروج از كابینه با هدف سقوط دولت شارون، برپایی تظاهرات، نوشتن شعارهای مستهجن بر سنگ قبر رابین و همسرش، حملات شهركنشینان مسلح به فلسطینیها، تهدید شارون به قتل و اقدامات دیگر مخالفت خود را ابراز داشتهاند. با نزدیكتر شدن زمان عقبنشینی، گروههای صهیونیست دست راستی – خصوصاً گروه ”رواوا“ – با فراخواندن هواداران خود به حمله به مسجدالاقصی به قصد ویران كردن آن، سعی در انصراف دولت از اجرای طرح عقبنشینی از غزه داشتند. صرفنظر از عدم موفقیت آنان در برنامههایشان، این مخالفتها از چند جهت قابل تحلیل بود از جمله: تحت فشار قرار دادن دولت، تحریك افكار عمومی جامعة اسرائیل و دامن زدن به ناآرامی در میان فلسطینیها با هدف پیچیده و بحرانی كردن اوضاع كه هدف تمامی این اقدامات، ممانعت از تخلیة نوار غزه بود. به هر حال، دولت اسرائیل تا آنجا كه این قبیل مخالفتها قابل كنترل باشد، از آن استقبال میكند، زیرا میتواند با تمسك به آنها، امتیازات هر چه بیشتری از آمریكا و همچنین از فلسطینیها دریافت كند و متقابلاً از خود چهرة یك دولت صلحطلب بسازد و به جهانیان بگوید در راه صلح با چه مشكلات و مخالفتهای داخلی مواجه است و همچنین بدین وسیله سوابق جنایت آلود خود را پوشش دهد. صرفنظر از ابعاد سیاسی مسئله – كه به گوشهای از آن اشاره شد – این مقاله درصدد پاسخگویی به این سؤال است كه علت اصلی این گونه رفتارهای صهیونیستهای افراطی كه ریشه در عقاید و باورهای یهودی- صهیونیستی آنها دارد چیست و آیا میتوان صرفاً با گفتگوها و زد و بندهای سیاسی، این مشكل را حل نمود یا خیر؟ برای پاسخ به این سؤالات باید با نگاهی تحلیلی – تاریخی به مسئله نگریسته شود.