وضعیت پوشش زن ایرانی پس از دوره مشروطه یعنی همزمان با دوران برخورد فرهنگ ایرانی با فرهنگ غربیـ دوران تجدد ـ، دستخوش تغییر و در برخی موارد تحول شده است. با پیروزی انقلاب اسلامی و توجه به ارزشهای اصیل اسلامی و ریشههای فرهنگ ایرانی، احیا و اشاعه فرهنگ حجاب و عفاف مجددا در دستورکار سیاستگذاران فرهنگی کشور قرار گرفت. به رغم تلاشهای گوناگون، همچنان نگرانیهایی در این خصوص مطرح است و جریانهای مختلف پیشنهادهای گوناگونی را برای گسترش حجاب و مقابله با مظاهر بدحجابی ارائه میکنند. متولیان فرهنگی در مراکز آموزشی و دانشگاهی به گسترش فرهنگ حجاب همت گماردهاند و برنامههایی نیز در این خصوص اجرا کردهاند. در مقاله حاضر با استفاده از روش گروه کانونی، موضوع گرایش دختران به انتخاب پوشش کامل و یا رویگردانی از آن، بررسی و تحلیل شده است. جمعیت و نمونه آماری این تحقیق را دختران دانشجو تشکیل میدهند. یافتههای تحقیق نشانگر سطح پایین آگاهی دانشجویان و نیز ضعف استدلال عقلی و علمی آنان در انتخاب یا انکار حجاب است. به این معنا که بیشتر شرکت کنندگان در جلسات بحث، در تأیید حجاب یا مخالفت با آن با اتخاذ مواضع احساسی، نظر خود را در باب گرایش یا عدم گرایش خویش به حجاب بیان میکردند.
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
معاون نظارت و ارزیابی ستاد فرهنگ دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی