مفهوم «حکمرانی فرهنگپایه» با فاصلهگذاری مفهومی از «حکمرانی فرهنگی» و همچنین با حفظ وجه تمایز خود از منظر غایت با مفهوم «چرخش فرهنگی»، به معنای سیاستگذاری و برنامهریزی برای تحقق اصول مبتنی بر اصالتبخشی به «فرهنگ مطلوب معیار» است که این فرهنگ معیار در نظام جمهوری اسلامی ایران، «فرهنگ انقلاب اسلامی» با مبانی و خاستگاههای معرفتی (هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی) بر اساس آموزههای اسلام شیعی است. فرهنگ مطلوب معیار، اصل و سازندۀ زیست اجتماعی است و سایر حوزههای اجتماعی، فرع بر آن و به عنوان پیوستی کارکردی برای تحقق آن هستند. عدم توجه به این رویکرد در عرصۀ حکمرانی مهمترین عامل شکلگیری سیاست ها و خطمشیهای متضاد در عرصههای مختلف حکمرانی و اقدامات پراکنده، مقطعی، غیرفرهنگی و بعضا ضدفرهنگی است. مقاله پیشرو تلاش کرده با تعریف مفهوم فرهنگ و تشریح چالشهای پیش روی حکمرانی به عنوان تعین ایدۀ حکومت اسلامی در عصر جهانیت، تبیین کند که ضعف حاکمیت در حل این شبکه از مسائل، به خلاء الگوی حکمرانی کارآمد و مبتنی بر ویژگیهای ذاتی انقلاب اسلامی بازمیگردد. بنابراین پیشنهاد بازطراحی ساختار حکمرانی بر دو مبنای «مرجعیت عرفی دین» و «تحقق رفاه به قید سعادت» به عنوان اصول پایه در حکمرانی فرهنگپایه ارائه شده است. این الگوی حکمرانی با تأکید بر بازطراحی الگوی سیاستگذاری و جایگزینی الگوی طراحی فرهنگی به جای رویکرد پیوستنگارانه به عرصۀ فرهنگ، عملاً الگوی مطلوب برای برونرفت از وضعیت موجود است. این مطالعه از مسیر مطالعۀ کتابخانهای، مصاحبه با صاحبنظران عرصۀ فرهنگ و تأملات نظری و تجربه زیسته در عرصه حکمرانی حوزه فرهنگ انجام شده است.