چکیده : از دهههای نخست قرن بیستم به اینسو، شاهد بروز دیدگاههایی درباره زبان، فهم، تفسیر و سازوكار حصول فهم متون هستیم كه در تقابل جدی با تلقیهای مقبول نزد عالمان مسلمان است. تقابل مزبور، طبعاً تردیدها، پرسشها و شبهاتی را درباره اعتبار رویكرد تفسیری متداول پدید میآورد و ضوررت تنقیح نظریهای جامع درباره مباحث بنیادین فهم و تفسیر متن را پیش روی عالمان مسلمان مینهد. مكتوب حاضر در كنار تأمین هدف فوق و پرداختن به اهم چالشهای معاصر در حوزه تفسیر متن، بر آن است كه با نگاه دانشمحور افق جدیدی در قلمرو تأملات تفسیری بگشاید. نگارنده در این اثر پرسشهای اساسی «نظریه تفسیر» را در سه محور اصلی «هستیشناسی معنا»، «معرفتشناسی معنا» و «اخلاقیات معنا و تفسیر» طبقهبندی كرده است. با توجه به تقسیم فوق كتاب حاضر در چهار فصل صورتبندی شده است. در فصل نخست به تبیین مراد از «نظریه تفسیر متن» پرداخته، به اهم مسائل آن اشاره شده و نسبت آن با دیگر مصطلحات حوزه تفسیر نظیر روش تفسیری، مبانی تفسیر، مناهج تفسیری بررسی میشود. در فصل دوم ضمن بحث درباره چیستی معنا، از اموری نظیر تعین و عدم تعین معنا، معانی طولی و عرضی، بحث خواهد شد. در فصل سوم كه حجیمترین فصل كتاب است ابتدا، نظریههای تفسیری مشهور معاصر، «هرمنوتیك فلسفی»، «ساختارگرایی»، «نوپراگماتیسم» و «شالودهشكنی» به بحث گذاشته میشود. و سپس نقش چهار عامل اصلی یعنی مؤلف، خواننده، متن و زمینه (context) در امر فهم متن مورد بررسی قرار میگیرد. فصل چهارم این مجموعه به اخلاقیات معنا و الزامات تفسیر اختصاص یافته است. گرچه همت اصلی نگارنده معطوف به ارائة نظریهای جامع در تفسیر متن مبتنی بر مبانی اسلامی بوده است اما آرا و نظریههای تفسیری رقیب را از نظر دور نداشته و در مسائل مطروحه ضمن بیان نظریة مختار، دیدگاه آنان را نقد كرده است.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی