این کتاب که از مجموعه ۶ جلدی کتاب های همایش ملی حدیث رضوی است، مجموعه ای از داستان های کوتاه است که با استفاده از متون تاریخی معتبر درباره زندگی و شخصیت و سیره حضرت امام رضا(ع) نگارش شده است. با توجه به اینکه داستان های کوتاه این مجموعه، بازنویسی قطعات تاریخی ـ حدیثی است، کل کتاب به اهتمام یکی از محققان پژوهشگاه قرآن و حدیث ارزیابی شده و به تایید رسیده است. این مجموعه داستان ها را اعضای انجمن داستان نویسان طلبه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه نگاشته اند و شاهد استفاده فراوان از شیوه ها و تکنیک های قصه نویسی در این کتاب هستیم. البته با توجه به اینکه قرار بوده سبک نگارش داستان ها بازنویسی باشد، هر اثر در چارچوب فضا و زمان و مکان نقل های حدیثی، خلق و بازآفرینی شده است و در غیرموارد کلام معصومان(ع)، نویسنده دست خود را برای استفاده از تخیل، باز گذاشته است. فهرست مطالب کتاب «مینوی نگاه تو» شامل آستین، آن که پشت در ماند، نماز باران، یک مشت خاطره، میان مشت بسته، شب شوم، پیک مصیبت، دفتر هدایت و راز لبخند است. بهره گیری از منابع معتبر، گزیده گویی، بهره مندی از صنایع هنری، تنوع و قابل استفاده بودن برای سلیقه های گوناگون از نکات قابل توجه این کتاب است. تلاش در جهت شناساندن و ارتباط با الگوهای راستینی چون علی بن موسی الرضا علیه السلام وظیفه تمام علاقمندان به اندیشه حق مدارانه شیعه است؛ معاونت فرهنگی مؤسسه دارالحدیث نیز براساس همین رسالت تصمیم به خلق مجموعه ای جدید از آثار مرتبط با امام هشتم علیه السلام گرفته است. بخشی از داستان نماز باران کتاب مینوی نگاه تو به شرح ذیل است؛ مدتی است باران نیامده. وقت آب خوردن کشتزارهاست، اما خبری از باران نیست. چاه ها هم کم آب شده اند و نزدیک است خشک شوند. همین وضع بماند، امسال گندم و جو کمیاب می شود. قحطی می آید. آن هم در خراسان که مرکز امپراطوری عظیم عباسیان است. آن هم در زمانی که با انتقال علی بن موسی (علیهما السلام) به مرو، به حکومت مان اعتبار و مشروعیت داده ایم. چقدر سخت بود مجاب کردن وزیران و مشاورانی که تا نوک دماغ شان را می بینند، به این کار و از آن سخت تر راضی کردن او بود به آمدن. با بوسهل زوزنی که با باقی مشاوران فرق دارد داشتیم برای آینده حکومت حساب و کتاب می کردیم، گفت: می دانی که فرزندان علی، برای بنی عباس مساوی اند با دردسر. برای پدرت هارون هم همین بساط بود. درست می گفت بالاخره آنها مدعی هستند و حکومت را حق غضب شده خود می دانند، اهل معامله هم نیستند. دو نوازنده داشتند عود و دف می زدند و کنیز مغنیه ای آواز می خواند، بوسهل اشاره کرد که بیرون روند، تنها که شدیم گفت: علی بن موسی بزرگ علویان است، او را که مهار کنی انگار همه شان را مهار کرده ای... . نویسندگان همکار: زهره عارفی | مظفر سالاری | مهدی حمیدی پارسا | مهدی فیروزجایی.