پیشگفتار توسعه فزاینده علم و دانش موجب در هم تنیدگی علوم شده است. اکنون فراگیری و احاطه کامل بر یک رشته علمی نیازمند تسلط بر علوم مرتبط به آن است. با فراگیر شدن برنامه ریزی های بلندمدت و راهبردی، مدیران در سطوح مختلف سازمانها دغدغه جدیدی پیدا کردند. این دغدغه که برای مدیران نظام نیز ایجاد شده، عبارت است از تبدیل مفاهیم کیفی اهداف و برنامه های راهبردی به اعداد و ارقام مالی. حال برای این تبدیل، نیاز به یک حلقه واسط به نام نظام «بودجه ریزی» است. در واقع نظام بودجه ریزی نظامی است که در صورت رعایت برخی شرایط، می تواند از چنین قابلیتی برخوردار باشد؛ بنابراین به منظور اینکه این نظام بتواند به خوبی نقش «حلقه واسط» را ایفا کند، بسیار کوشیده اند که در این نوشتار به تبیین این تلاش ها و نیز دستاوردها پرداخته ایم. همچنین باید توجه کرد که زمانی مشکل تبدیل دوچندان می شود که عرصه فعالیت سازمان، فرهنگی و خدماتی باشد؛ چراکه در این گونه سازمان ها اصولا خروجی ها و میزان اثربخشی آنها را به سادگی نمی توان اندازه گیری کرد و در برخی موارد، ناممکن است. از طرفی، سود و زیان، بدهی و حقوق صاحبان سهام در این گونه سازمانها تعریف نشده است. این مشکل در حالتی که یک سازمان فرهنگی، دولتی یا شبه دولتی باشد، حادتر است؛ یعنی کل یا بخشی از بودجه خود را سالانه از دولت دریافت میکند. در حال حاضر، بیشتر سازمانهای کشور فاقد نظام بودجه ریزی عملیاتی هستند. این در حالی است که از بعد قانونی، مواد ۱۳۸ و ۱۴۴ قانون برنامه چهارم توسعه کشور، ماده ۲۱۹ قانون برنامه پنجم توسعه کشور، ماده ۱۶ قانون خدمات کشوری، همچنین بخشنامه بودجه سال های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳ ابلاغی از دفتر مقام معظم رهبری «مدظله»، بر اجرای کامل نظام بودجه ریزی عملیاتی تأکید می کنند. این مجموعه به منظور طراحی و اجرای یک نظام بودجه ریزی کار آمد در سازمان های فرهنگی و دیگر سازمانهای مشابه، تهیه و تدوین شده است. همچنین مطالب این کتاب مبتنی بر تجربه ای است که دفتر تبلیغات اسلامی در مسیر طراحی و استقرار نظام بودجه ریزی عملیاتی به دست آورده و در این مسیر، جزء پیشگامان سازمان های فرهنگی است. از جمله مشکلات متعددی که بر سر راه تیم های طراحی و اجرای نظام بودجه ریزی عملیاتی در سازمان های فرهنگی وجود دارد، عبارت اند از: 1. عدم وجود ادبیات نظری غنی و کاربردی؛ ۲. غیربومی بودن مطالب علمی موجود (غالبا ترجمه یا تأليف هایی بر مبنای همان متون ترجمه شده است)؛ ۳. نبود بسترهای نرم افزاری و سخت افزاری در سازمانهاء ۴. نبود نرم افزارهای کار آمد و بومی شده در زمینه بودجه ریزی در کشور؛ ۵ ضعف در دیگر سیستم ها و فرایندهای سازمانی؛ ۶. ضعف جدی در ارائه یا گردآوری آمار و اطلاعات مالی و غیر مالی در سازمان؛ ۷. موانع و ضعف های قانونی تأمین کنندگان مالی (مثل قوانین مربوط به وزارت امور اقتصادی و دارایی)؛ ۸. بی توجهی و عدم حمایت مدیران ارشد سازمان ها از این گونه تحولات به دلیل ماهیت فرهنگی آن. مطالب این کتاب در پنج فصل، گام به گام و کاربردی ارائه شده است. در فصل اول و دوم، انواع روش های بودجه ریزی و خصوصا بودجه ریزی عملیاتی به اجمال معرفی شده و در فصول سوم، چهارم و پنجم، سه اصل بودجه ریزی عملیاتی تشریح شده است: ۱. فعالیت محور بودن نظام هزینه یابی؛ ۲. راهبردمحور بودن نظام برنامه ریزی و بودجه؛ ۳. مدیریت راهبردی عملکرد. همچنین متناسب با هر مطلب ارائه شده، سعی کرده ایم ملاحظات خاص سازمان های فرهنگی را نیز ارائه کنیم. در پایان لازم است از جناب آقای دکتر محمدرضا بهمنی خدنگ که زحمت ارزیابی این مجموعه را بر عهده داشته اند و نیز همکاری صمیمانه جناب آقای دکتر مصطفی شهیدی نسب تشکر کنم. همچنین خانم باطنی نوش آبادی، نقش شایسته ای در اتمام این نوشتار بر عهده داشته اند که همواره قدردان زحمات ایشان هستم. امید است مطالب این مجموعه راهنمای مناسبی در زمینه بهبود نظام بودجه ریزی کشور به خصوص حوزه فرهنگ باشد. قطعا این مجموعه، نقایصی در بر دارد که لطف شما در انتقال انتقادات، در افزایش غنای آن مؤثر خواهد بود. حسین پر کان
مدیرکل برنامه، بودجه و ارزیابی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علیمه قم