آیا مفهوم استباد شرقی و به طور خاص ایرانی از اساس درست است یا نه؟ ممکن است این اصطلاح از اساس، مفهومی غیردقیق و نادرست باشد؛ مفهومی که ساختگی و جاهلی است. در واقع، «استبداد شرقی» مفهومی بدیل و غیرتعریف ساز برای حکومتهای غربی بود. هویت غربی و حکومتهای غربی در گرو خلق و آفرینش ضد و غیر، تیره و تار بود که در این راستا شرق و استبداد شرقی و ایرانی متولد شد. کتاب حاضر مشتمل بر پنج گفتار مستقل است و نگارنده از دیدگاه متفاوت موضوعات مرتبط با جامعه شناسی سیاسی ایران را مورد ملاحظه قرار میدهد. در گفتار نخست به بحث استبداد شرقی و ایرانی پرداخته شده است. باور رایج نزد نظریه پردازان غربی این است که ماهیت دولت در شرق استبدادی و خودکامه بوده است. در گفتار دوم به زمینه های امتناع دمکراسی و توسعه سیاسی در ایران معاصر پرداخته شده و بعضی از عوامل و زمینه های ساختاری موثر بر امتناع دمکراسی در ایران بررسی گردیده است. جهانی شدن و جمهوری اسلامی و جهانی شدن، مدرنیته سیاسی و چالشهای توسعه سیاسی در ایران عنوانهای دو بخش دیگر را تشکیل میدهد. گفتار پایانی کتاب انقلاب ۱۹۷۹ ایران به روایت میشل فوکو به عنوان متفکری پرنفوذ و تاثیرگذار است.