کتاب «وحدت وجود در حکمت متعالیه» نوشته حسین سوزنچی به بحث و بررسی پیرامون این مسائل می پردازد. نویسنده در این کتاب، خود را با دو سنخ بحث فلسفی مواجه می بیند. یک سنخ مباحثی که طرح آنها برای رفع ابهامات و پیچیدگی های اصل مسأله لازم است تا ابتدا تصویر معقول و جامعی از این نظریه ارائه شود؛ مانند بحث از تاریخچه، مبادی تصوری و تصدیقی و لوازم و نتایج این نظریه؛ و سنخ دوم مباحث، مشخصا یک سلسله مسأله های فلسفی می باشد، مانند اینکه با توجه به تشکیکی دانستن مراتب طولی وجود، اگر این مراتب متصلند آنگاه چگونه ملاصدرا قائل به عوالم مختلف و عقول مختلف شده است و اگر بین اینها انفصال است، فاصله بین دو مرتبه چگونه متصور است؟ یا اینکه آیا تشکیک وجود عهده دار تبین همه کثرات وجودی (از جمله کثرت عرضی) است؟ آیا تشکیک عرضی سخن قابل دفاعی است؟ و از همه مهمتر اینکه آیا این وحدت تشکیکی ملاصدرا همان وحدت وجود عرفاست یا اینکه او این نظریه را صرفا به عنوان پلی برای گذر و رسیدن به وحدت شخصی وجود مطرح کرده است؟
استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام مدیر گروه خانواده دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام