اواخر نیمهی اول قرن چهارم ق، همزمان با سالهای شروع غیبت کبری (۳۲۹ به بعد) و ورود شیعه به تجربهی دوران جدیدی از حیات فکری ـ سیاسی خود در غیبت امام معصوم است، که از یک سو با ورود رجال بزرگ شیعی مثل شیخ مفید (۳۳۶-۴۱۳ ق)، سید مرتضی (متوفی ۴۳۶ ق) و شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق) به عرصهی فقه و فقاهت و حراست و گسترش آموزههای نبوت و امامت مقارن است و از سوی دیگر همزمان با ضعف خلفای عباسی است. از مهمترین حوادث این عصر، شکلگیری آل بویه و محدود شدن قدرت خلفای عباسی در بغداد است. با ورود معزالدولهی دیلمی به بغداد در ۳۳۴ ق، خلافت به مقامی تشریفاتی تنزل یافت. در این زمان خلفای عباسی که نماد حاکمیت اهل سنت بودند، تضعیف شده و آل بویه به عنوان حامیان شیعه، فضای سیاسی را به نفع شیعیان تغییر دادند و از این راه موازنهای میان گروههای اسلامی برقرار کردند. در واقع جامعهی اسلامی توانست در دوران آل بویه، به خصوص در دورهی حاکمیت عضدالدولهی دیلمی (۳۳۷-۳۷۲ ق) گامهای بسیار بلندی در عرصهی پیشرفت علمی بردارد و مهمترین شخصیتهای علمی و فرهنگی شیعی محصول همین دوران هستند. افرادی چون کلینی، ابن صدوق، ابن عقیل عمانی، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و... مهمترین شخصیتهای شیعی میباشند که در این دوران فقه شیعه را تاسیس کردند و تحول عمدهی فقه تفریعی (در آثاری چون المبسوط) و فقه تطبیقی (در آثاری چون الخلاف) محصول این دوران است. در کتاب حاضر اندیشه و رفتارهای سیاسی شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی بررسی شده است و فرض نویسندگان کتاب بر آن است که عموم شیعیان بر امامت ائمه (ع) اعتقاد دارند و بر این باورند که در زمان حضور ائمه، آنان حاکم اسلامی و منصوب از ناحیهی خداوند خواهند بود، ولی در صورت غیبت آنان، این عالمان و جانشینان آنانند که ادارهی حکومت و جامعه را برعهده خواهند داشت. در متون شیعی دربارهی صفات و شرایط نیابت بحث شده است و شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی نیز در این باره نظریاتی دارند که در کتاب دیدگاههای آنان معرفی شده است.