پیشگفتار اعتقاد به منجی و موعود و برقراری حکومت جهانی امام عصر (عج) از اصلی ترین اعتقادات مکتب تشیع است. با توجه به رسمیت مذهب شیعه در ایران، این موضوع از اهمیت بالاتری برخوردار است. بنابراین برای درک بهتر نقش آموزه ی مهدویت در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران، لازم است از ساختار نظام سیاسی حکومت حضرت مهدی (عج) شناختی عمیق پیدا کرد. از این رو می توان ساختار نظام سیاسی حکومت حضرت مهدی (عج) را به عنوان یک الگو و نمونه ی کامل از یک جامعه ی مطلوب و آرمانی در نظر گرفت و تحولات ایران را به عنوان یک کشور شیعی) متأثر از آموزه های مهدویت تلقی کرد. بر اساس مبانی تئوریک شهید صدر، فکر و اراده، دو عنصر تشکیل دهنده ی ضمیر انسان و سازنده ی حرکت تاریخ اند. رابطه ی میان محتوای باطنی انسان و روبنای اجتماعی و تاریخی جامعه، یک رابطه ی تابع و متبوع یا علت و معلول است و مصداق آیه ی ۱۱ سوره ی رعد که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. در بررسی آموزه های مهدویت در تحولات سیاسی اجتماعی ایران در سه حوزه ی تاثیرات (گرایشی، رفتاری و شناختی)، تأثیر پذیری تحولات ایران از آموزه های مهدویت در قالب دو رویکرد سلبی و ایجابی) را شاهد هستیم، تحولاتی که ریشه در تغییر افکار و اندیشه های افراد از یک سو و اراده و اختیار آنها از سوی دیگر دارد. این تغییرات در اندیشه های درونی انسان ها، تحول در جامعه را به دنبال دارد. تلاش میرزای شیرازی در جنبش تنباکو، اندیشه ی نائینی در ایجاد حکومتی مطلوب (دفع افسد به فاسد) و اندیشه ی امام (ره) در براندازی رژیم پهلوی و طرح حکومت اسلامی در راستای الگوی حکومتی مطلوب مهدوی و تأثیرپذیری ایجابی از آموزه های مهدویت می باشند. از سوی دیگر در تحولات ایران عصر قاجار با اندیشه های انحرافی مكاتب شیخیه، بابیت و بهائیت رو به رو هستیم که در حوزه ی تأثیر پذیری سلبی از آموزه های مهدویت قرار دارند؛ گروه هایی که با اندیشه های نادرست و برداشت های غلط از مبانی و آموزه های مهدویت، حدود یک قرن جامعه را به سمت و سوی اهدافی نامطلوب خود کشاندند. در عصر پهلوی نیز انجمن حجتیه به نحو دیگری دنباله روی این اهداف بود. به علاوه با تأثیر پذیری ایجابی از آموزه های مهدویت در این عصر، مسئله ی امامت در عصر غیبت مطرح شد و علما و مراجع مذهبی به ترویج مبانی اسلامی و مهدوی و صیانت از مذهب در مقابل حاکمان پرداختند. تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها در این تحقیق به روش تحلیل محتوای آیات و روایات رسیده در خصوص الگوی حکومتی حضرت مهدی (عج) و با تأكيد بر آیه ی (إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم)، صورت گرفته است. نظریه ی محتوای باطنی انسان از شهید صدر و نظریه ی (تغییر) شهید مطهری مبانی تئوریک این پژوهش را تشکیل می دهند. پژوهش حاضر در قالب چهار فصل و یک نتیجه گیری کلی سازماندهی شده است. فصل اول شرح کلیات و چارچوب نظری است. در این فصل ابتدا به عنوان پیش زمینه، اندیشه ی مهدویت در قرآن بررسی و در ادامه نظریه ی تغییر محتوای درونی انسان از دیدگاه شهید صدر و نظریه ی انقلاب و تغییر و تحول از دیدگاه شهید مطهری به عنوان چارچوب نظری پژوهش بیان شده و سپس ارتباط میان جریان های مهدویت با تحولات سیاسی - اجتماعی ایران مورد بررسی قرار گرفته و در پایان به کار بست چارچوب نظری با موضوع مورد نگارش پرداخته شده است. عنوان فصل دوم. ساختار نظام سیاسی مطلوب مهدوی است. هدف این فصل، شناسایی هر چه بهتر حکومت مطلوب حضرت مهدی (عج) است تا ضمن بررسی ابعاد مختلف آن، دریابیم که حکومت حضرت مهدی (عج) به عنوان یک حکومت مطلوب و ایدئال دارای چه ساختار و ویژگی هایی است؛ لذا برای بررسی آن از آیات و روایات ائمه معصومین (عليهم السلام) بهره گرفته ایم. در فصل سوم، نقش آموزه ی مهدویت در تحولات عصر قاجار در قالب دو گفتار تأثيرات ایجابی و سلبی در سه حوزه ی تأثیرات شناختی، گرایشی و اخلاقی بررسی شده است. در این عصر مكاتب انحرافی شیخیه، بابیت و بهائیت شکل گرفتند. رهبران این مکاتب با ابداع رکن رابع به ادعای ارتباط با امام زمان (عج) پرداختند و خود را نایب ایشان دانسته و در نهایت خود را خدا نامیدند و با منسوخ اعلام کردن دین اسلام ادعای آوردن دین جدیدی کردند که حدود یک قرن گروه زیادی از مردم را به سوی عقاید انحرافی خود سوق دادند. اما از سوی دیگر با تأثیر پذیری ایجابی آموزه های مهدویت در این عصر مسئله امامت در عصر غیبت مطرح شد و علما به عنوان مراجع مذهبی در ترویج مبانی اسلامی و مهدوی به عنوان نائب امام (ع) به صیانت از مذهب در مقابل حاکمان پرداختند. در در فصل چهارم نیز نقش آموزه مهدویت در عصر پهلوی در قالب دو گفتار تأثیرات ایجابی و سلبی در سه حوزه ی تأثیرات شناختی، گرایشی و رفتاری بررسی شده است. در عصر پهلوی تحولی در اراده و اندیشه ی مردم برای رسیدن به یک وضعیت مطلوب و ایدئال شکل گرفت که امام (ره) از آن به عنوان یک معجزه یاد کردند و آن پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بود. امام خمینی ریشه ی همه ی ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی ایران در عصر پهلوی را ناشی از سیاست های غیر اخلاقی رضاخان و محمدرضا پهلوی می دانست. برای امام (ره) بسیار ناراحت کننده بود که در کشوری که مردم آن معتقد به مبانی اسلامی اند و با نام امام زمان (عج) از فرهنگ شیعه دفاع می کنند، کسی در رأس جامعه قدرت را در دست داشته باشد که خود مظهر همه ی بی اخلاقی ها و بی عفتی ها است و به هیچ وجه برای مبانی اسلامی و مهدوی در جامعه ارزش قائل نیست. از این رو امام (ره) برای مقابله با رژیم شاه با تکیه بر فرهنگ سازی و نقش دین و ارزش های اسلامی در راستای فرهنگ مهدویت، به اصلاح جامعه پرداخت و در کتب اخلاقی خود همواره بر نقش ارزش های اسلامی در تهذیب و به کمال رساندن سجایای اخلاقی انسان ها تأکید می کرد. در حوزه ی تأثیر پذیری سلبی آموزه های مهدویت در این عصر، انجمن حجتیه شکل می گیرد. در این فصل تأثيرات این انجمن به بررسی گذاشته می شود. پایان بخش کتاب، نتیجه گیری کلی و کتابنامه است. در خاتمه لازم می دانم زحمات آقایان دکتر لک زایی، دکتر بهروز لک و علیمحمدی را قدردان باشم و از همکاری مسئولین محترم کتابخانه های دانشگاه باقر العلوم (ع)، تخصصی تاریخ اسلام و ایران و پژوهشکدهی مهدویت سپاسگزاری کنم. فاطمه امانی توانی - اسفند ۱۳۹۰