فقه و حقوق اگرچه دانشی هنجاری و مربوط به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی است و در فقه، افزون بر این، هدایت رفتار عبادی را نیز بر عهده دارد، امّا مانند هر قلمروی دانشی دیگر موضوع تأملات فلسفی نیز قرار میگیرد. بخش انبوه و وسیعی از پرسشهای مربوط به فقه و حقوق جزء مسائل آن قرار میگیرد که در چارچوب روش و منابع فقه و حقوق پاسخ خود را دریافت میکند، امّا بخشی از پرسشها جنبه ٔ فلسفی داشته و جزء مسائل این دانش هنجاری محسوب نمیشود، زیرا با نگاهی بیرونی کلیّت فقه و حقوق را موضوع برخی تأملات فلسفی قرار داده و درباره ٔ آن پرسشگری میکند. به طور طبیعی پاسخ به این قسم پرسشها و تأملات با اسلوب و روش و منابع معرفتی مرسوم در پاسخگویی به مسائل فقهی و حقوقی میسّر نیست و فلسفیدن و بهکارگیری روشهای تحلیلی و عقلی خاص خود را طلب میکند. بههمینسبب در کنار دانش فقه و حقوق نیازمند شکلگیری و فربهی و شکوفایی دانش فلسفه حقوق و فلسفه فقه نیز هستیم. فلسفه حقوق میدان گستردهای از مباحث و مسائل را شامل میشود که نگارنده در فصل دوم مکتوب مختصری که پیش از این به نام « درآمدی بر نسبت فلسفه و حقوق » به چاپ رسید، فهرستی از اهم پرسشها و محورهای بحثی فلسفه حقوق را آورده است. یکی از محورهای مهم در مباحث فلسفه فقه و حقوق، تأملات فلسفی در مورد زبان فقه و حقوق است. کتاب حاضر درخصوص این محور متمرکز شده است؛ ازاینرو اثری درزمینه فلسفه فقه و حقوق است که به زبان فقه و حقوق میپردازد.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی