نویسنده این کتاب را در سه فصل تنظیم کرده است که هر فصل هم شامل ۱۴ بخش است. فصل اول کتاب بیشتر به مفاهیم کلی می پردازد و تعاریف مورد نظر نویسنده از علوم انسانی، علوم اجتماعی و… را مطرح می کند. پارسانیا در این فصل در برخی مسائل مهم دقیق شده و به نکاتی می پردازد که شاید در بسیاری از کتب مربوط به علوم انسانی مورد غفلت واقع شده باشد. مسائلی مانند اینکه آیا علوم انسانی ترجمه مناسبی برای معادل لاتین آن است؟ علوم اجتماعی چطور؟ چه چیزی موجب شده است تا در غرب نام گذاری این دو مقوله متفاوت باشد حال آنکه ما در ترجمه هر دوی آنها به اشتباه از کلمه «علم» استفاده می کنیم؟ پارسانیا کتابش را با موضوعاتی این چنینی شروع می کند و سپس کنش انسانی و اجتماعی، و به تبع آن «علوم انسانی» و «علوم اجتماعی» مبتنی بر بنیان های هستی شناختی و انسان شناختی حکمت اسلامی توصیف و تعریف می شود. در ادامه این فصل نویسنده تأکید می کند که متافیزیک به علوم انسانی ملحق نمی شود، همان گونه که به علوم طبیعی نیز ملحق نمی گردد؛ بلکه متافیزیک به عنوان بخش بنیادین حکمت نظری و در قبال علوم انسانی و اجتماعی قرار می گیرد.
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی