اندیشه سیاسی كركی را از دو جنبه بیرونی (تأثیرات) و درونی میتوان مورد نقد و ارزیابی قرار داد. به لحاظ درونی اندیشه سیاسی وی اولاً از شفافیت لازم برخوردار نبوده و سرشار از ابهامها و اشاراتی است كه فهم اندیشه او را دشوار میسازد و ثانیاً به نظر میرسد وی همچون اغلب فقهای شیعه فاقد یك منظومه منسجم و شفاف فكری در حوزه سیاست است. كركی ما را در مورد سرشت حكومت در عصر غیبت و دامنه اختیارات سیاسی فقیه سردرگم رها میكند. همان گونه كه اشاره شد آنچه از فحوای كلام وی و نحوه رفتار شاه و درباریان بر میآید اعتقاد وی به اختیارات عام فقها در عصر غیبت است اما خود او در آثارش به اختیارات سیاسی فقها تصریح نكرده و هیچ توضیحی نیز در مورد نقش سیاسی آنان ارائه نمیكند. وی حتی در مواردی چون اجرای حدود و امر به معروف و نهی از منكر (در موارد منجر به جرح و قتل) با وجود آن كه بسیاری از علمای شیعی به اختیارات گسترده فقیه در این موارد اذعان داشتهاند با تردید سخن میگوید. رفتار وی با دولت صفوی نیز دوگانه است او از یك سو از شاهان صفوی تمجید میكند و برخی از آثارش را به آنان تقدیم مینماید و از سوی دیگر آنان را با حكومتهای نامشروع مقایسه كرده و همكاری خود با صفویان را بر اساس جواز همكاری با دولتهای جور توجیه میكند. بنابراین به نظر میرسد كركی خود در مورد مشروعیت حكومت در عصر غیبت به نتیجهای مشخص نرسیده است و یا اینكه فرصت و امكان بسط اندیشه اش را نیافته است. اگر نظریه موجود او را كوششی برای گسست از بن بست انتظار در اندیشه سیاسی شیعه محسوب نماییم باید اذعان كنیم كه او این تلاش خود را در نیمه راه رها میكند و خواننده را در انتظار نگه میدارد. وی حتی اگر به ولایت سیاسی فقها ایمان داشته از مقدمات و لوازم اندیشه خود سخنی نگفته و نظریهای جامع در این مورد ارائه نكرده است. اما كركی به لحاظ تاریخ اندیشه سیاسی در ایران اهمیتی بسیار دارد. احكام شاه طهماسب به كركی كه همراه با اذعان به اختیارات گسترده فقها بود اولین بیانیه ولایت فقیه در ایران محسوب میگردد و به همین دلیل كركی را میتوان بنیان گذار این نظریه در ایران محسوب كرد. همچنین وی اولین فقیهی است كه در درون ساختار سیاسی عصر صفوی با اختیارات گسترده به فعالیت پرداخت و بدین سان زمینههای نظری و عملی همكاری علما و دولت صفوی را فراهم نمود. این همكاری كه تا پایان این دوره ادامه یافت تشیع فقهی را بر تشیع غلوآمیز و صوفیانه قزلباش برتر نشاند و جایگاه علما را در ساختار اجتماعی و سیاسی ایران تثبیت كرد و همچنان كه اشاره شد ساختار سیاسی ایران را بر اساس همكاری دو نهاد سلطنت و علما بازسازی نمود كه تقریباً تا مشروطه دوام یافت. از سوی دیگر كركی با ارائه نظریه جدیدی در مورد خراج برخی از مشكلات دولت صفوی را برطرف كرد و به تثبیت آن یاری رساند. به لحاظ علمی كركی با تكیه بر فقه استدلالی و اجتهادی توانست برخی از مسایل زمانه خود را پاسخ گوید و از انواع پویای فقه زمان خود باشد.
استادیار دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی