یكی از مسائل اساسی در فلسفه سیاسی، طراحی و تبیین اهمیت، ماهیت و جایگاه جامعه و سامانه زندگی شهروندی است۱٫ هیچ فلسفه سیاسی ای نمیتواند بدان بی توجه باشد. در آموزههای دینی در رویكرد سیاسی خود و اندیشه سیاسی اندیشمندان و عالمان دینی از آغاز به دنبال طراحی یك الگوی جامعی از جامعه اسلامی بودهاند. و اولین الگوی آن درصدر اسلام ارائه شده است. و این الگو در طول تاریخ با فراز و نشیبهایی مواجه بوده است. و چون جامعه از یك طرف ظرف تحقق تمام آموزهها ی دینی و ارزشهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی است و از طرف دیگر ارتباط وثیق با فرهنگ عمومی و حاكمیت سیاسی دارد، به تناسب حاكمیتها و غلبه فرهنگهای مختلف هویت ارزشی جامعه سیال، تحولات مختلفی را به خود دیده است. در دوره حاكمیت استبداد، جامعه دچار انحطاط بوده است همان طوری كه در دوره حاكمیت معصومان و گسترش ارزشهای دینی، جامعه سالم و پویا مطرح بوده است. نظر به اینكه جامعه نامطلوب بیشترین گستره تاریخ اسلام را به خود اختصاص داده است، اندیشمندان مسلمان از زوایای گوناگون به ترسیم جامعه مطلوب و آرمانی خود مبادرت كردهاند. برخی مانند حكیم ابونصر فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، اخوان الصفاء از منظر فلسفه سیاسی با استفاده از ادبیات دینی دو گونه جامعه فوق را با تعبیر "جامعه فاضله" و "جامعه غیر فاضله" بیان كردهاند و جامعه فاضله را در قالب پانزده سطح مختلف مطرح نمودهاند و جامعه غیر فاضله را با عناوین كلی "جامعه ضالّه"، "جامعه فاسقه"، "جامعه مبدّله" و "جامعه جاهله" در قالب هفتاد و دو جامعه نامطلوب ذكر كردهاند.۲ بسیاری از فقیهان جامعه را به دو گونه اسلامی (مشروع، دینی، الهی، دارالاسلام و...) و جامعه غیر اسلامی (جامعه كفر، دارالكفر، دارالشرك و...) تقسیم میكنند.۳ در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری به طور مستوفی به مقوله جامعه توجه شده است. و جامعه سازی را یكی از بزرگترین هدفهای اسلام میدانند "۴ و رشد و انحطاط فردی و اجتماعی را به شرایط جامعه مرتبط ساختهاند. در اندیشه سیاسی ایشان بر اساس مبانی ارزشی و بینشی، ابتدا جامعه به دو بخش جامعه اسلامی (توحیدی، معنوی، آرمانی) و جامعه جاهلی تقسیم شده است. و معتقدند یكی از رسالتهای عمومی انبیا ساختن جامعه توحیدی بوده است: "پیامبران آمدهاند تا دنیا را به شكل نوینی بسازند تا نابسامانیها را ریشه كن كنند، تا رستاخیزی در محیط جاهلی زمان پدید آورند... جامعهای بسازند بر اساس توحید و عدل اجتماعی و تكریم انسان و تأمین آزادی و برای حقوقی و قانونی میان همة گروهها و افراد و نفی استثمار و استبداد و احتكار یعنی تحمل و تحمیق و میدان دادن به استعدادهای انسان و تشویق به اندیشمندی و دانش آموزی و خلاصه جامعهای كه مهد پرورش و تعالی انسان از همه سو و با همه ابعاد اصلیش باشد و او را در مسیر تكامل تاریخاش از نقطة تحول و نقطة عطفی بس مهم بگذراند. این است وظیفهای كه پیامبران خدا برای قیام به آن برانگیخته شدهاند."۵ عبارت فوق بیانگر رابطه وثیق بین بنیادهای اعتقادی و اندیشگی و ساخت جامعه است كه در ادامه بدان خواهیم پرداخت.