انقلاب اسلامی را میتوان پدیدهای کاملاً فرهنگی دانست که فرهنگ مهمترین بستر وقوع و توسعهی آن و در همان حال بزرگترین تهدید آن است. اما شرایط فرهنگی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر دچار تغییرات شگرف شده و دولت ناچار است به نحوی حسابشده برای مدیریت این تغییرات و پیشگیری از تحولات ناخواسته عمل کند. فهم عالمانهی مسایل فرهنگی پیششرط هرگونه مداخلهی حکومتی در این عرصه است. این رساله کوشیده با اتکا به سه مرحلهی روش پساپدیدارشناسانهی «تغیّر» از طریق گفتگوی عمیق با نوزده نفر از مدیران، صاحبنظران و فعالان فرهنگی شناختهشده و تاثیرگذار کشور به روایت نسبتاً کاملی از واقعیت مسألهی فرهنگی ج.ا. و عوامل موثر بر آن برسد، چشمانداز فرهنگی کشور در صورت تداوم وضع موجود را ترسیم کند و ضروریترین سیاستها برای بهبود وضعیت را بشناسد. با توجه به دادههای بهدستآمده از گفتگوها، «اختلال در مولفههای همبستگی اجتماعی»، «عوارض ذاتی تجدد و مدرنیته»، «کاهش جایگاه دین و زوال دینداری»، «کارگزاران و مدیران کارنابلد»، «نابسامانی و عدم توازن ساختار حکمرانی» و «ابتلای الهی به اقتضای مسیر رشد» جنبههای گوناگونی از واقعیت مسألهی فرهنگی ج.ا. هستند. بر همین مبنا عوامل کاهندهی مسأله و نقاط قوت ج.ا. در مواجهه با این مسایل عبارتند از «ظهور نسل جدیدی از نخبگان انقلابی»، «عمق دینداری و قدرت درونی جامعه»، «درماندگی دشمن» و «امداد غیبی و نصرت الهی». مشارکتکنندگان در پژوهش باور دارند که چشمانداز فرهنگی ج.ا. در صورت تداوم شرایط موجود اینگونه خواهد بود: «آشفتگی و هرجومرج ارزشی و فرهنگی»، «تغییر ماهیت و تبدیل نظام» یا «رشد فرهنگی جامعه و تثبیت بنیادین نظام». در نهایت، ضروریترین سیاستهای نظام برای بهبود وضعیت و پیشگیری از وخامت آن باید اینها باشند: «بازسازی ساختار حکمرانی»، «بازاندیشی دربارهی مداخلات حکومت در فرهنگ و جامعه»، «شناخت و اخذ راهحل فرهنگی دربارهی امر فرهنگی» و «ساماندهی عالمانهی نخبگان».
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
مسئول کمیسیون فرهنگی وپیوست نگاری شورای عالی انقلاب فرهنگی