یکی از دغدغه های اصلی کشورهای در حال توسعه، کارآمدی نظام سیاسی است. نظام مقدس جمهوری اسلامی به عنوان نخستین تجربه حکومت اسلامی در سالهای اخیر، و تنها نسخه نظام سیاسی مبتنی بر ولایت و رهبری فقیه نیز از قاعده فوق مستثنی نبوده و بحث کارآمدی از چالشهای توسعه و پیشرفت آن می باشد. تحقیق پیش رو ضمن مروری بر ادبیات کارآمدی و با جمع بندی تعاریف، نگاهی تازه به این مقوله دارد. الگوی پیشنهادی رهیافت «تحلیل سیستمی»، کارآمدی را دارای ارتباط وثیق با نگرش سیستمی (کل نگری) می داند، که می بایست نظام جمهوری اسلامی با این رهیافت نسبت به مهندسی مجدد سیستم، ارتقاء یا نوسازی آن اقدام کند. یعنی با بکارگیری نگرش سیستمی در مدیریت کلان جامعه با مسائل و موضوعات برخورد سیستمی کند و در رفتارهای خود به دنبال تشخیص عناصر تشکیل دهنده موضوع و پیوندهای موجود بین این عناصر باشد.در اینجاست که نگاه سیستمی به او کمک می¬کند به مسائل به صورت جامع و نظامند نگاه کند و با بهره¬گیری از این نگاه به حل مسائل اقدام نماید. در هر حال با بکارگیری این روش این امکان فراهم می¬شود مدیران و دولتمردان وضعیت نظام سیاسی را با نگاه معرفت شناسانه درجه دو رصد کنند و از طریق تغییر یا تکمیل حلقه¬های مفقوده، برای بهبود سیستم، تلاش نمایند. ضمن آنکه ظرفیت¬های رهبری نظام، به عنوان ظرفیت بی-بدیل، و نقطه تعادل نظام سیاسی، نقش محوری را در بهبود سیستم ارائه می کند. در این پژوهش سعی شده است بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به مطالعه نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود و نقائص سیستمی آن اعم از ورودی سیستم (منابع قدرت نظام) فرایندهای سیستم شامل (نقش و جایگاه عناصر نظام، روابط قوا) خروجی سیستم (چشم انداز نظام) و بازخورد گیری سیستم (نظارت و ارزیابی نظام) که با نگرش سیستمی رصد شده است، بیان گردد.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
دانشیار و مدیر گروه مدیریت راهبردی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام