این نوشته تلاش کرده تا ابتدا مشروطه را به عنوان یک لغت مورد بررسی قرار دهد و سپس نظرات برخی از علما و اندیشمندان را درباره مشروطیت به عنوان یک نوع حاکمیت بیان داشته که عبارت از حکومت قانون در مقابل حاکمیت استبداد می باشد. در فصل بعدی این نوشته به زمینههای انقلاب مشروطه در ایران پرداخته شده است و در همین فصل تاریخچه مختصری از حوادث انقلاب مشروطه تا فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه آمده است. در فصل بعدی به روحانیون نجف پرداخته شده که در این فصل تلاش شد تا مشخص گردد چرا روحانیون نجف اشرف که متشکل از مراجع و علماء بزرگ شیعه بودند انقلاب مشروطیت را همراهی نموده اند که مشخص شد علاوه بر همراهی و تأیید علماء آنان انقلاب مشروطه و مشروطیت را مقوم موجب بقاءاسلام میدانستند و مشروطیت را باعث زوال استبداد و ظلم و استعمار میدانستند. در فصل بعدی مختصری از زندگی آخوند خراسانی به عنوان رهبر عالی مقام جنبش مشروطیت در میان علماء نجف آمده است و سپس در فصل پنجم به مواضع ایشان پرداختهام و بالاخره فصل ششم به اندیشه آخوند خراسانی میپردازد که شرحی است بر رساله اندرزنامه آخوند خراسانی برای محمدعلی شاه قاجار. آنچه در دو فصل آخر مشخص شده است اینکه آخوند در انقلاب مشروطیت نقش بسزائی داشته است و دلیل آن هم مواضع محکم و مستدل ایشان و نامههای فراوانی است که به دفاع از مشروطیت و مخالفت با استبداد و شخص شاه نوشتهاند و علت حمایت ایشان از این انقلاب نیز اعتقاد ایشان بوده است مبنی بر اینکه انقلاب مشروطیت در مقابل استبداد بوده که سرشار از ظلم و ستم میباشد و دیگر اینکه مشروطیت با اسلام مخالف نبوده بلکه بواسطه مشروطیت میتوان از اسلام محافظت نمود و دیگر اینکه مشروطیت و قانون دست کفار را از سر مملکت اسلامی کوتاه میکند.
عضو گروه علمی تاریخ اسلام مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره)
عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نماینده مردم شوشتر در دوره اول مجلس شورای اسلامی