پژوهش حاضر در مطالعه و بررسی نقش افکار عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به آزمون این فرضیه پرداخت که نقش افکار عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به صورت حمایتی بوده است. این مسأله به صورت نظری و عملی در سیاست خارجی ایران در طی دو فصل مورد بررسی قرار گرفت و یک فصل نیز به چارچوب نظری اختصاص یافت. در فصل نخست با استفاد از رهیافت سیستمی، از افکار عمومی به عنوان یکی از متغیرهای محیطی مؤثر بر سیاست خارجی یاد شد و در فصل دوم نقش افکار عمومی ملت ایران در پیروزی انقلاب اسلامی و تأثیر نظام جمهوری اسلامی مورد بحث قرار گرفت. از سوی دیگر بیان گردید که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی تغییر اساسی یافت و از آنجا که رابطه دولت و ملت مبتنی بر تعامل و همکاری است و دولت برآمده از آراء ملت می باشد، افکار عمومی ملت نیز از سیاست ها و جهت گیریهای سیاست خارجی حمایت کرده است. این وضعیت در رابطه با صدور انقلاب اسلامی، حمایت از ملل محروم، حمایت از ملت فلسطین مقابله با آمریکا، جنگ ایران و عراق و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مورد بررسی قرار گرفت. از سوی دیگر مقطع پس از جنگ نشان میدهد که رفتار سیاست خارجی ایران دست خوش تحول شده است و روابط خارجی ایران با دول منطقهای و فرا منطقهای وارد مراحله نوینی گردیده است این موضوع در فصل سوم بررسی شد و نقش افکار عمومی در رابطه با عادی شدن روابط ایران با عربستان و دول اروپایی مانند فرانسه، انگلستان، آلمان، ایتالیا بیان گردید هم چنین مسئله برقراری رابطه و مذاکره با آمریکا و امضای پروتکل الحاقی که از حساسیت خاصی از افکار عمومی برخوردار است مورد بررسی قرار گرفت.
دانشیار گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام معاون آموزش و فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
دانش آموخته و همکار آموزشی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / نمایندهٔ مردم ولایت غزنی در دوره شانزدهم (پارلمان افغانستان) / رئیس دانشگاه خاتم النبیین (ص) کابل