فمینیسم، به معنای «آزادیخواهی زنان» جریانی است كه در ابتدا به صورت جنبشی اجتماعی در اوایل قرن 19 م ظاهر شد. مروری بر تاریخ وضعیت زنان نشان می دهد در اغلب دوره های تاریخی خصوصا در سده های 14 و 15 به بعد زنان از وضعیت نامطلوبی (محرومیت از تعلیم، قانونی بودن كتك زدن زنان، سلب حق مالكیت و...) در رنج بودند. عوامل ظهور فمینیسم علاوه بر فشار فوق العاده بر زنان عبارت است از: زمینههای فكری و فلسفی از جمله لیبرالیسم و مدرنیسم كه با طرح شعارهایی چون نوگرایی، انسان محوری، خردگرایی و اصل كرامت انسانی كه هر فرد را به لحاظ انسان بودن شایسته حقوقی چون آزادی، برابری و آموزش همگانی میدانست و عمومی بودن این شعارها برای تمام انسان ها و از سوی دیگر محرومیت زنان از این حقوق، باعث ایجاد تضاد عینی و ذهنی زنان شد و لذا مقدمات اعتراض زنان را فراهم آورد. انقلاب فرانسه وآمریكا و تشكیل دول لیبرال (زمینههای اجتماعی ـ سیاسی) و سرمایهداری و انقلاب صنعتی (زمینههای اقتصادی) نیز هر كدام به نوبه خود فرصت را برای طرح این اعتراضات فراهم كردند. معمولاً تاریخ فمینیسم را به سه موج تقسیم میكنند: گفتار غالب در موج اوّل «فمینیسم لیبرال یا برابری» از سویی و «فمینیسم تفاوت» از سوی دیگر است. گفتار غالب موج دوم،«فمینیسم ماركسیستی» و «فمینیسم رادیكال» است كه فمینیسم در این زمان بیش از هر زمان وارد عرصه نظریهپردازی میشود و نظریه «نظام پدرسالاری» و «تفكیك جنس و جنسیت» آموزههای اساسی فمینیسم رادیكال را تشكیل میدهد. موج سوم فمینیسم در حال و هوای جریاناتی چون «پست مدرنیسم» و «پساساختارگرایی» شكل گرفت و فمینیستهای پست مدرن تحت تأثیر آموزههایی چون نسبیت گرایی، تكثرگرایی و رد بیطرف علم، زن را دارای هویت متكثر و زنانگی را ساختگی و دانشهای زمانه را مردانه و جانبدارانه معرفی نمودند. گرچه نسبیت و تكثرگرایی پست مدرنیسم دامنگیر نهضت فمینیسم شده و توان عملی آن را بسیار محدود میكند اما معرفتشناسی فمینیستی با آموزههایی از قبیل جانب دارانه بودن معرفت، نقش جنسیت و اجتماع و دیدگاه در معرفت، حاصل پیوند فمینیسم و پست مدرنیسم است. ازسویی دیگر، نسبیتگرایی پست مدرنیسم كه ریشه در شكاكیت روزافزون مدرنیسم دارد به دلیل وجود اصولی چون «وجود بدیهیات» و «تجرد علم» محكوم میشود و به دنبال آن آموزههای معرفتشناسی فمینیستی را هم زیر سؤال میبرد. در بخش نقد با نگاهی مقایسهای بین اصول اسلام و فمینیسم ریشه مشكلات فمینیسم، بنیان های انسان شناختی و معرفت شناختی و برخورداری از جهانبینی متعالی دینی دانسته شده و با طرح نظریات اندیشمندان غرب و شرق، مهمترین بحث فمینیستی (برابری یا تفاوت) و پیامدهای منفی فمینیسم مورد بررسی قرار می گیرد.
پایان نامه ارشد : نقدی بر مبانی نظری فمینیسم ، استاد راهنما: حجه الاسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا، استاد مشاور: سرکار خانم دکتر علاسوند، حائز رتبه ی پژوهش برتر دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام. 1382 پایان نامه ی دکتری : بررسی مبانی تطابق عوالم از دیدگاه ملاصدرا و آثار و لوازم استاد راهنما: حجه الاسلام
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
استادیار مرکز تحقیقات زن و خانواده، قم