"حیات معقول" حیاتی است آگاهانه، كه در آن شخصیت انسان با استفاده از اختیار، مسیر هدفهای تكاملی را طی میكند و به هدف اعلای حیات میرسد. عقل در"حیات معقول" نظری و عملی است. حیات طبیعی فقطوسیله وصول به "حیات معقول" است. دراین نظریه، اخلاق، آگاهی به بایستگیها و شایستگیهای سازنده انسان و تطبیق عمل و قول با آنها است، با تحریك وجدان كمال جو و با انگیزه عمل به وظیفه و نهبا انگیزه سود و زیان شخصی. این اخلاق مبتنی براصول موضوعهی معرفتشناختی، هستیشناختی و انسانشناختی وحیانی است. در مفهومشناسی این نظام اخلاقی، آن چیزی كه با نفس انسان ملایمت داشته باشد " خوب" تلقی میشود. "عدالت" یعنی رفتار مطابق با قانون و خلاف آن "ظلم" است. در دیدگاه فلسفه اخلاق"حیات معقول" ارزش های اخلاقی یا مستند به قرارداد هستند و یا مستند به واقعیات و ملاك استناد این ارزشها به واقعیات ارتباط و تاثیرگذاری آنها بر روان و شخصیت انسانها میباشد. از آنجایی كه گزارههای اخلاقی ماهیت و مختصات معین دارند و از قانون علیت پیروی میكنند و نتایج قابل محاسبه قانونی به همراه دارند و میتوان آن ها را با موارد مشابه و مخالف مقایسه كرد و مشمول اصول و قوانین حاكم بر مسائل علمی میباشند، پس میتوان آنها را به عنوان یك موضوع علمی مطرح كرد.اصول ثابته اخلاقی این نظریه، در رابطه با خویشتن، لزوم شناخت خود، مراعات عزت نفس، صیانت تكاملی ذات، فریب ندادن خود در ارتباط با حق و باطل و پرهیز از خودمحوری است ودر رابطه با اجتماع، تعاون، وفای به عهد، صداقت، احترام به انسان و انسانیت بوده ودر رابطه با هستی، شناخت هستی، جدیگرفتن قوانین جاری آن، احساس ملكوت این جهان و پرهیز از دنیازدگی است و نهایت در رابطه با خداوند، لزوم شناخت خدا تا حد امكان، ایمان و اخلاص بهاو، اعتقاد به بعثت انبیا و رستاخیز و انجام تكالیف دینی میباشد. واژگان كلیدی حیات – حیات معقول – روابط چهارگانه انسان– اخلاق – نظام اخلاقی– علامه جعفری
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو هیات علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام