نسبت نظریه و عمل، نسبت دو جهانی است که با قرب و بعد از هم صور گوناگونی را از نسبت انسان و جهان برمی سازد. نظریه ادّعای دربردارندگی حقیقت دارد و عمل در گستره ی اجتماعی اش به غایت رهایی و تکامل بازتعریف می شود. اما داوری درباره محتوای نظریه و سویه ی رهایی بخشی عمل در عمل به طرحی روشن از نسبت نظریه و عمل اتکا دارد تا در عین مراقبت از عمل زدگی و تغییر نظریه به نفع عمل از فروماندن در نظریه از رهگذر فاصله گزینی نقادانه از کاستی ها پرهیز شود. این رساله با روش تحلیلی-اسنادی در پی آن است تا با پرداخت طرح اصحاب نسل اول مکتب فرانکفورت در بازسازی نسبت عقلانیت و عمل، این دُشواره ی پس مانده از کانت، هگل و مارکس، در وجهی فرانقد و در مواجه ی با آن، اندیشه ی ناثنویّت گرای نظریه و عمل را در حکمت «خمینی» بکاود. طرح نسل اول مکتب فرانکفورت در اقتدا به کلیّت نقد اقتصاد سیاسی مارکس و بازجستی نقّادانه به عقل هگل، به رغم تلاش برای مواجهه با شماتیسم کانتی، عقلانیت درون ذهنی و اندیشه هایی محصّلی که دیگر به مثابه ی اسطوره های مدرن، مرگ سوژه را تا ژرف ترین لایه-های سوژگی اش پی می گیرد یکسره در نفی و نااین همانی وامانده است. این در حالی است که اندیشه ی امام با اتکا بر نظری که از فروبستگی ها و گشودگی های حکمت متعالیه و اندیشه های «شاه آبادی» بالیده می شد طرحی جدید از هستی و انسان بر بنیان عدل از رهگذر تغییر و مبارزه در نسبت وحدت و کثرت به دست داده است. طرحی که در تضادّ عقل و جهل، می توان فلسفه ی تاریخ و تفکر اجتماعی را بازسازی و حکمت نوینی را به غایت وصول به حقیقت و هستی هم بود عمل رهایی بخش به کمک عقل «ایصالی» پی ریزی کرد.
عماد افروغ (زاده ۱۳۳۶ در شیراز) نویسنده، جامعهشناس و نظریهپرداز علوم اجتماعی است. او نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود. استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی / عضو هیات امنای دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام مدیر گروه خانواده دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام